«شمرون کناردون» اثری است که سارا عرفانی آن را از زبان جهادگری آسمانی روایت میکند.
امیر محمد اژدری، وقتی راهی آسمان شد ۲۶ساله بود، اما دوستان زیادی داشت که می گفتند انگار دوبرابر این سن یا حتی بیشتر، روح او رشد یافته بود.
جوانی که سرشار بود از انگیزه خدمت به محرومان و از لرستان و خوزستان تا خراسان و کرمانشاه و... ردپای کمکهای جهادی او جاری است.
این اثر خاطرات حضور و فعالیتهای ایشان در مناطقی است که شاید نامشان را هم نشنیده باشید و شما همراه می شوید با زندگی او و خط به خط تجربه ساخت مدرسه و همراهی با تیم درمانی و کمک به زلزلهزدگان و... را میچشید.
در بخشی از این اثر که توسط نشر شهید کاظمی به کتابرسان آمدهاست میخوانیم:
((چند دقیقهای هست روی پستی که بعد از شهادت شهید حججی گذاشته بودم، گیر کرده. هی با بغض زمزمه میکند: «و از آن روز سرم میل بریدن دارد» و هی دست میکشد روی سر و صورتش و هی اشکهایش میچکد. یکهو خم میشود روی سنگ. دو تا دست لرزانش را میگذارد دور صورت عکس. زمزمه میکند: «امیر جان!»))
نظرات