سلمان رشدی نویسنده هندی الاصلی است که رمانی موهن پیرامون اسلام و شخصیت مکرم حضرت محمد (ص) نگاشته است. روایتهای مختلف و مشتتی پیرامون نحوه بزرگ شدن و والدین او وجود دارد و برخی مادر او را رقاصهای میدانند که با مردی انگلیسی رابطه داشت و بعدتر در نوجوانی او را با خود به انگلستان برد. او پیش از نوشتن این رمان توهین آمیز دو رمان دیگر نوشته بود و در هردو با لحنی توهین آمیز به انتقادهای تند و تیز علیه شخصیتهای بزرگ هند و پاکستان پرداخته بود و باعث جنجالهای زیادی شده بود. اما خدمت بزرگ او به مستکبرین زمانی بود که دستمزدی هنگفت از ناشری یهودی گرفت تا کتابی علیه اسلام بنویسد. گرچه او داستان خود را در قالب رئالیسم جادویی نوشت تا بعدا بتواند بعدا مقصود خود را تحریف کند و این توهین را منسوب به اسلام نداد اما خشم بسیاری از مسلمانان را در جهان برانگیخت. امام خمینی (ره) که میدانستند اگر برخوردی قاطع علیه این کار انجام نشود باب توهین به اعتقادات مسلمان باز خواهد شد. حکم ارتداد و اعدام او را دادند و حتی با وجود عذرخواهیهای مکرر سلمان رشدی از فتوای خود برنگشتند. کتاب «سلمان رشدی» از مجموعه با چشم باز مروری است بر شخصیت سلمان رشدی و بازتابهای این حرکت موهن آمیز در جهان اسلام و رخدادهایی که در پی آن اتفاق افتادند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
رشدی حرفش را پس گرفته بود دیگر، همین خوب بود. شایعه بین مردم پخش شد میگفتند:«امام میبخشدش.» میگفتند:«اگر بیاید توبه کند امام حکمش را بر میدارد. الان عذرخواهی کرده بعداً هم توبه میکند و والسلام همه چیز برمی گردد به اولش.» مردم دو دل شده بودند. منافقین هم بیکار ننشستند دل مردم را میلرزاندند می گفتند:«مملکت آرامش میخواهد چرا خودمان را با دنیا در بیندازیم؟ تازه جنگ تمام شده پس کی آرامش داشته باشیم؟» شایعه بود. حرف همه نبود مردم از امام انتظار دیگری داشتند. اسلام امام جور دیگری بود مانده بودند چه کنند امام نگذاشت شک کنند. نگذاشت سست شوند به همه فهماند شوخی ندارد خدا با کافرها شوخی ندارد حکم خدا شوخی بردار نیست که یک روز بگوید بکشید؛ فرداش بگوید نه ببخشیدش. گفت:«سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند.»
نظرات