کتاب «سردار» از مجموعه دوستان پیامبر و علی داستان زندگی مالک اشتر نخعی است. مالک از یاران باوفا و شجاع امیرالمومنین (علیه السلام) بود که در جنگاوری و سرنترس نداشتن شهره عام و خاص بود. حضرت امیر در بیانات خود به ایمان و تقوای بالای او اشاره کردهاند و او را یکی از بهترین یاران خود خواندهاند. مالک اشتر از قبیله نخع یمن بود و در جریان حضور حضرت امیر در یمن به دین اسلام گروید. او در جنگ با مرتدین پس از رسول و همچنین فتوحات شام حضور داشت و در زمان خلافت حضرت امیر جزو فرماندهان سپاه ایشان بود و بعدتر به فرمانداری استان مصر منسوب شد. او خاری در چشم معاویه و دیگر دشمنان امیرالمومنین بود به همین خاطر او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند. این کتاب حاوی ماجراهایی شیرین و جذاب از زندگی این فرمانده دلاور است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
مالک اشتر سوار بر اسب بود و سخن میگفت. صدای پرخروش و بلندش تا آن سوی دشت صفین پیچ و تاب میخورد و در گوش دوست و دشمن طنین میانداخت. مالک رو به یاران خود گفت: تقوا پیشه سازید تیزهوش و پرتلاش باشید و بدانید که شما بر حق هستید و سپاه دشمن بر باطل در میان شما صد نفر از جنگجویان بدر حضور دارند. پرچمهای شما همان زمان پیامبر خداست؛ اما پرچمهای مشرکان اکنون در دست شامیان در اهتزاز است... در حقانیت جنگ با معاویه هیچ کس شک ندارد جز آن که دلش مرده است شما در دو راه نیک قرار دارید. پیروزی یا شهادت خداوند ما و شما را از لغزشها در امان دارد.
نظرات