تاریخ به خودی خود ترسناک است، پس اگر یک نفر تاریخ را مثل فیلم ترسناک برایمان روایت کند، دیگر چه میشود! معمولاً در کتابهای درسی و واقعیتهایی که معلّم تاریخ برایمان تعریف میکرد، آنقدرها چیز ترسناکی نمیدیدیم و بیشتر میشنیدیم که کدام سلسله بعد از کدام امپراطوری آمد، و کدام پادشاه چگونه به سلطنت رسید. اما خب، بخشهایی از تاریخ هم هست که به طرز ترسناکی سیاه و تاریک است، و حداقل بچهها قابلیت هضم کردن آن را ندارند. برای همین است که مجموعه کتاب 18 جلدی «تاریخ ترسناک» به بازار آمد و شروع کرد به تلطیف کردن فضای تاریخ با طنز سیاه! کتاب «سدههای میانی مصیبتبار» جلد چهاردهم این مجموعۀ نوجوانان است و همانطور که از نامش پیدا است، بازهای از تاریخ را برایمان باز میکند که به قرون وسطی یا دوران تاریک شهرت دارد. این دوره از تاریخ اروپا اصلاً زیبا نیست چرا که از جنگهایی با چندین میلیون کشته و بردهداری بیرحمانه گرفته، تا بیماریهای فراگیر مثل طاعون و ابداع روشهای متنوع شکنجه، همه و همه از دستاوردهای این دوره بودند. این کتاب شرح وقایع را از سال 410 میلادی آغاز میکند و شکلگیری دوران تاریک را با زبان طنز و تصاویر کاریکاتوری به تصویر میکشد. بعد وایکینگها به انگلستان هجوم میآورند و با ساکن شدن آنها در این کشور، تغییراتی صورت میگیرد که باعث حملۀ نورمنها (فرانسویها) به انگلستان میشود. آنها تاج و تخت را به دست میگیرند و اینگونه است که دوران تاریک آغاز میشود؛ یعنی سال 1066 میلادی. این دوره از اروپا آنقدر سیل و قحطی و جنگ را از سر گذرانده که واقعاً راهی بهجز شوخی و طنز برای روایتش وجود ندارد! روایت کتاب تا سال 1492 ادامه پیدا میکند؛ وقتی که کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد و دنیا برای همیشه متحول شد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«در سال ۱۳۱۳ اولیویه دو کلیسون به فرمان فیلیپ عادل، شاه فرانسه، اعدام شد. همسرش ژوان نتیجه گرفت که فیلیپ ناعادل است و تصمیم گرفت مایملکش را پس بگیرد. اول همۀ زمینهایش را فروخت تا پول کافی داشته باشد. ژوان سه فروند ناو جنگی خرید، هر سه را سیاهرنگ کرد و بالایشان پرچم سرخ برافراشت. دریاسالار ژوان ناوهای فیلیپ را درهم شکست و خدمهشان را کشت... اما همیشه دو سه نفری را زنده میگذاشت تا خبر را به شاه برسانند. هرچه نباشد اینطوری کیفش بیشتر بود! فیلیپ درگذشت -که ممکن بود عیش و حال ژوان را خراب کند- ولی ژوان تصمیم گرفت همین بلا را سر پسران فیلیپ هم بیاورد که وارث تاج و تخت شده بودند. پس از سیزده سال جنگ خونین و مردن آخرین پسر فیلیپ، ژوان بازنشسته شد. نقل است که ژوان از تصرف کشتیهایی که نجیبزادگان سوارش میشدند و زدن گردنشان با تبر خودش حسابی لذت میبرد.»
نظرات