این انقلاب بر پایهی اصول مستحکمی بنا شد؛ هم اجرای عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادی و استقلال را که برای ملّتها از مهمترین ارزشها است مورد توجه قرار داد، هم معنویت و اخلاق را. این انقلاب ترکیبی از عدالتخواهی و آزادیخواهی و مردمسالاری و معنویّت و اخلاق است؛ منتها این عدالت را نباید با آن عدالت ادّعایی و موهومی که کمونیستها در شوروی سابق یا در کشورهای اقمار خود شعارش را میدادند، اشتباه کرد؛ این عدالت اسلامی است با تعریف خاص خود. همچنین آزادی در نظام جمهوری اسلامی را با آزادی غربی -که به معنای مهارگسیختگی صاحبان قدرت و سرمایه و همچنین به معنای بیبندوباری انسانها در هرگونه رفتار و عمل است- نباید اشتباه کرد. این آزادی اسلامی است؛ هم آزادی اجتماعی است، هم آزادی معنوی است و هم آزادی فردی با قید اسلامی و با فهم و هدایت و تعریف اسلام است. این معنویّت و اخلاقی را هم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جزو اصول خود قرار داده است، نباید با دینداریهای متحجّر بیمنطق و ایستا در بسیاری از جوامع اشتباه کرد. آن دینداریها به ظاهر و در زبان دیندار امّا با ایستایی و تحجّر و عدم فهم مسیر سعادت برای جامعه و انسان همراه است. این پسوند اسلامی بعد از عدالت و آزادی و معنویت، بسیار پُرمعنا است و باید به آن توجه کرد. کتاب «اصولگرایی و اصلاحطلبی» هجدهمین جلد از مجموعه «رهنامه» است که به بیانات مقام معظم رهبری در این رابطه میپردازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«گفته میشود «خودی» و «غیر خودی». حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملّت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملّت همه خودیاند. امّا جریانات سیاسی بله. جریان خودی داریم جریان غیر خودی هم داریم. خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام میتپد؛ دلش برای انقلاب میتپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی نه ادعایی، احترام قائل است. غیر خودی کیست؟ غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد؛ دلش برای بیگانه میتپد؛ دلش برای برگشتن آمریکا میتپد. غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطهی دوستانه با آمریکا بود، به امام اهانت میکرد؛ اما برای آمریکا اظهار علاقه مینمود. کسی به امام اهانت میکرد ناراحت نمیشد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد ناراحت میشد. اینها غریبهاند. اسمشان چیست؟ هر چه باشد؛ چه کسی هستند؟ به ما ربطی ندارد که حالا بخواهم در خطبههای نماز جمعه اسم کسی را بیاورم. هرکس اینطور باشد، غریبه است و خدا کند این طوری نداشته باشیم... کسی که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمیتواند به او اعتماد کند. همان طور که عرض کردم دو خط بیشتر نیست: یک خط، خطّ انقلاب و طرفداران انقلاب و امام است؛ یک خط هم خطّ دشمنان این انقلاب است. الان از جناحهای مختلف از غربیِ غربی تا شرقیِ شرقی سابق که حالا همه یکی شدهاند. کسانی هستند که وابستگیهای گوناگون گروهی و باندی و حزبی و تشکیلاتی به جاهای مختلف داشتند؛ اما امروز همه زیر این خیمهی ننگین جمع شدهاند تا با تمام ابزارها و روشهای مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت کنند!»
نظرات