مدتی است که نشر اطراف، با ارائه یک مجموعه چهار جلدی، با نام های «کاشوب»،«رستخیز»،«زان تشنگان» و «رهیده» به کتابرسان آمدهاست و حال و هوای روضه اباعبدالله را از بوسنی تا تهران، از تکیه های قدیمی بازار تا مجتمع های مدرن و امروزی، روایت می کند.
راویان این آثار به تعداد فصول کتاب متنوعاند و هریک از اقلیمی متفاوت، دستشان را به دامن حسین {ع} رسانیدهاند.
جلد دوم از این مجموعه، کتاب رستخیز است؛ اینجا در بیست و چهار روایت می توان روضهها را زندگی کرد، بین قلمهای عاشق و پر حرارتی که ساده و سنتی، حقیقت را روایت می کنند، اشکهایی از شوق روی کاغذ می چکد و ذرهای از روح انسان را هرسال در آستانه محرم زنده می کند.
مثلا در بخشی از کتاب میخوانید:
« همانطور که خدا میدانست کنکور آن سال و آینده و زندگیم چقدر برام مهم بود ولی گذاشتمش روی میز و سرِ استرالیا باهاش شرط زدم، حسینِ علی(ع) هم میدانست من از وقتی چهل پنجاه سانتم بوده تا همان لحظه و تا همین الان صدای دمام چه کرده با جانم و یاختهیاختهٔ اندامم. اصلاً همین چهار تا شبِ دمام و سینهٔ محرم، برابری میکند با همهٔ گرما و داغی و تنهایی و زجرهای زیستن در بوشهر. کوچههای بوشهر به شورانگیزترین شکل حضورشان درمیآیند آن شبها.»
نظرات