کتاب «دی ماه خونین مشهد» مروری بر خاطرات آیت الله خامنهای از روزهای مقاومت و مبارزه مردم مشهد برابر رژیم طاغوتی است. ایشان از جمله روحانیون فعال و مجاهدی بود که نقش پررنگی در حوادث انقلاب داشتند و بار بسیار بزرگی از روشنگری مردم و آماده سازی آنان برای انقلاب اسلامی را برعهده داشتند. اکثر جوانان و دغدغهمندان شهر مشهد با ایشان در ارتباط بودند و از نظرات دقیق و عمیق ایشان برای فهم بهتر حکومت طاغوت و حق استفاده مینمودند. در پاییز و زمستان سال 57 که شعله انقلاب بیش از گذشته افروخته شد و تمامی آحاد جامعهای برای براندازی حکومت شاه مصمم گشتند راهپیماییها و تظاهرات خیابانی فراوانی شکل گرفت و آیتالله خامنهای نیز جلودار بسیاری از این حرکات اعتراضی بودند. رژیم شاه در آخرین تلاشهایش برای سرکوب این جریان عظیم مردمی به کشتار و تیراندازی کور متوسل شد و در روزهای نهم و دهم دی ماه فاجعههای خونباری را رقم زد و روند اتفاقات انقلاب سرعت بیشتری گرفت. ایشان که در متن حوادث این دو روز بودند برای روزنامه قدس شرح مبسوطی از وقایع را نگاشتند و همچین در مراسم هفتم شهدا در مسجد گوهرشاد بیانات آتشین و غرایی ایراد نمودند. متن سخنرانی به همراه گزارش رهبری از حوادث در این کتاب گردآمده است و تصویر خوبی از دغدغه مردم برای انقلاب و وضعیت کشور در آن روزها ارائه میدهد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
ملت ما میخواهد در این مملکت در میان این امت و این مردم قرآن و اسلام به حکومت برسد و قوانین خدا در جان مردم اجرا بشود. فقط این به پدر و مادر اجازه میدهد که جوان خود را به میدان بفرستند فقط این است که یک مادر را وادار میکند دست جوانش را بگیرد به محضر یک عالم ربانی بیاورد، به او بگوید من این جوان را بدون داشتن پدر بزرگ کردهام، بیوه زنی بودم و یتیمی پروریدهام، اکنون این یتیم را به شما تقدیم میکنم تا در راه خدا قربان شود. این احساسات از چه مایه میگیرد؟ اینها احساسات خشک و خالی نیست. به خدا احساسات پوچ نیست. این وعده خداست که به مردم دل میدهد. این وعده خداست این وعده پاداش است که به مردم اجازه میدهد این چنین گستاخانه و شجاعانه در میدان قدم بگذارند. این وعده خداست که مردم را وادار به این فداکاریها میکند.
نظرات