کتاب خیابان تا صبح بیدار بود نوشتهی فاطمهسادات حیائی طهرانی، به روایت تاریخ شفاهی ده نفر از دختران دانشجوی پیرو خط امام در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ میپردازد. این رویداد که از سوی امام خمینی(ره) انقلاب دوم نامیده شد، یکی از نقاط عطف انقلاب اسلامی محسوب میشود. در این حرکت، دانشجویان در اعتراض به جاسوسی و مداخلات آمریکا در ایران، سفارت این کشور را تصرف کرده و اسنادی را افشا کردند که نشاندهندهی توطئههای گستردهی ایالات متحده علیه ایران اسلامی بود.
اگرچه نقش دانشجویان در این واقعه بارها مورد بررسی قرار گرفته، اما حضور دختران دانشجو کمتر دیده شده است. این کتاب تلاش دارد تا از زاویهای جدید، نقش زنان در این حرکت را بررسی کند و از زبان خود آنها روایتگر شرایط، تصمیمات و چالشهای آن دوران باشد. دخترانی که در کنار مردان، نهتنها در جریان تسخیر لانه جاسوسی، بلکه در مراحل بعدی آن نیز نقشی فعال داشتند و توانستند پیام استقلال و مقاومت را به جهانیان مخابره کنند.
در این اثر، فضای پرالتهاب آن روزها، حضور پرشور مردم، شعارها و فعالیتهای دانشجویان، سختیهای دوران اشغال سفارت و تأثیرات این اقدام بر روند انقلاب، از زبان شاهدان عینی روایت شده است. این خاطرات نشان میدهد که زنان، برخلاف تصویری که رسانههای غربی ارائه میدهند، در مسیر مبارزه و تصمیمگیریهای انقلابی نقش مهمی ایفا کردهاند و تنها ناظری منفعل در تحولات اجتماعی نبودهاند.
این کتاب علاوه بر روایت تاریخ، به تأثیرات سیاسی و اجتماعی تسخیر سفارت نیز پرداخته است و نشان میدهد که چگونه این اقدام توانست چهرهی واقعی آمریکا را برای مردم ایران و جهان آشکار کند. دانشجویان پیرو خط امام با این حرکت، مخالفت خود را با سلطهطلبی آمریکا اعلام کرده و الگویی از استقلالخواهی ارائه دادند که بازتاب جهانی داشت.
خیابان تا صبح بیدار بود اثری خواندنی برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب اسلامی، مطالعات مربوط به نقش زنان در تحولات سیاسی و بررسی ابعاد مختلف واقعهی تسخیر سفارت آمریکا است. این کتاب، نگاهی تازه به یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران دارد و تلاش میکند سهم زنان در این حرکت بزرگ را پررنگتر کند.
این کتاب را انتشارات راه یار منتشر کرده است.
کتاب خیابان تا صبح بیدار بود را به علاقهمندان تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشگران حوزه مطالعات زنان و فعالان سیاسی که به بررسی نقش دانشجویان در تحولات انقلابی علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم. این اثر با روایتهای دستاول از زنان حاضر در تسخیر سفارت آمریکا، نگاهی تازه به این واقعه تاریخی ارائه میدهد.
در آذریا دی ماه ۱۳۵۸ بود که دور محوطه را مین گذاری کردند که مردم وارد لانه نشوند. اعلام کرده بودند که محوطه را ارتش مین گذاری خواهد کرد، ولی اعلام نکرده بودند چه مین هایی کار خواهند گذاشت. آقای زحمتکش گفت: «مین ها صوتی بودند، منتها ما نگفتیم چه مینی است فقط گفتیم مین کار گذاشته بودیم. مین ضد نفر نبود که تلفات بدهد. اگر هم اتفاقی می افتاد، فردی که در آنجا بود فقط گیج میشد و صدمه نمی خورد.
یک شب، یکی از سگهای نگهبان به یک دیوار نزدیک شده بود. من تازه از پاس برگشته بودم که دیدم شهید ترکاشوند از بچه های دانشکده خودمان به سرعت و هراسان آمد و گفت: «آماده باش است سلاح هایتان را بردارید. ما تصور کردیم که منافقین حمله کرده اند اما در واقع نزدیک شدن سگ به دیوار باعث انفجار مین شده بود
ساختمان بچه های دانشگاه تهران در گوشه شمال شرقی و نزدیک به همان جا بود. جالب اینجاست که هیچ یک از خانمها و آقایانی که در محوطه بودند نترسیدند مثل سربازانی بودند که به آنها آماده باش داده باشند؛ فوری از جایشان پریدند و پوتین هایشان را پوشیدند و بندهایش را بستند. اصلا کسی از این نمی ترسید که آمریکا می خواهد چه کند. همه برای انقلاب جان برکف بودند و جان برکف بودن واقعاً روحیه غالب بود، بخصوص در بین گروه های مبارزی که ما هم بین آنها بر خورده بودیم.
نظرات