کتاب «تعبیر یک رویا» خاطرات فائزه کعبینیا، همسر روحانی شهید مدافع حرم، جابر حسین پور است که معصومه عبدللهزاده آرپناهی نگاشته است.
خواندن زندگی شهدای مدافعحرم درسهای بزرگی به نسل ما میدهد. این افراد در زمانی دل از همه چیز بریدند که جهان غرق در مادیات و روزمرگی بود. اینان رفتند و از جان خود گذشتند تا مدافع عقاید و خاک ایران اسلامی شوند اما در همان زمان که با خون خوار ترین دشمنان بشریت پنجه در پنجه بودند، عدهای فریب خورده، ایشان را مورد تمسخر و استهزا قرار میدادند.
شهید حسینپور، طلبهای که ناز و نعمت را در کویت رها کرد و به ایران آمد برای طلبگی. او راه را پیدا کرده بود و مسیر را درست رفت و در نهایت با شهادت به سعادت ابدی رسید. در این مسیر همراه خوب داشتن، نعمت بزرگی است. ما در این کتاب از زبان همراه و همسر این شهید، با جنبههای اخلاقی رفتاری ایشان آشنا میشویم. علاوه بر خاطرات همسر ایشان، از روایتگری دوستان و همرزمان شهید نیز استفاده شده است. کار شروع نوشتن کتاب به طور اتفاقی مصادف شد با روز شهادت ایشان، و این یعنی نگاه ویژه شهید بزرگوار به این کار بزرگ.
وقتی از خواب بیدار شدم هر چه فکر کردم نفهمیدم تعبیر خوابم چیه اولش فکر کردم شاید باید همیشه در خانه عزای حسین برگزار کنم. بعد گفتم شاید باید برم کربلا و هزار تا فکر دیگه تا این که یک روز رفتم خانه ی همسایه ی روبه رویی خانم خوبی بود. اهل سوریه بود؛ همان که غذاهای سوریه ای یادم داد شوهرش ابو علی هم خانه بود؛ اهل تعبیر خواب بود به سنیه گفتم خوابم را برای ابوعلی بگه تا برام تعبیر کنه کمی بعد ابو علی آمد توی اتاق نشست. تعجب کردم که ابوعلی خودش آمد توی اتاق گفتم «ابوعلی، تعبیر خوابم چیه؟ خوبه یا بد؟» ابوعلی گفت «به نظرم می آد جابر در آینده شهید میشه .» با تعجب گفتم «شهید کجا شهید میشه؟ نه جنگ هست نه درگیری؟ چطوری شهید میشه؟ گفت نمیدونم؛ ولی تعبیر خواب اینه . چند روز پکر بودم ولی کم کم خودم را دلداری دادم و گفتم حالا کو تا جنگ؟! کو تا جابر بزرگ بشه؟! جابر کلاس اول ابتداییه..
نظرات