کتاب برگههای سفید دیوهای سیاه داستان دختری شجاع و مبارز از سرزمین فلسطین را بازگو می کند. دختری به نام محیا، اهل شهر حماسه ساز غزه مجروح است و در بیمارستان شفا بستری می شود. او با رنگ هایش به جنگ دشمن می رود و به جای یادداشت روزانه، هر روز چند نقاشی می کشد. نقاشی هایی از حال و هوای شهر غزه، شهر جهاد و پایداری.
این کتاب با نویسندگی سیدمحمد مهاجرانی و با تصویرگری سعید شمس را انتشارات کتابک منتشر ساخته است.
در برشی از کتاب برگههای سفید دیوهای سیاه میخوانیم:
محیا آنقدر خوشحال است که نگو انگار دنیا را به او داده اند.
دست باند پیچی شده ی بابا را رها نمیکند و هی میبوسد آقا عماد میخندد دخترجان تک بوس بزن نه رگباری و بعد یواشکی در گوش او میگوید ببخش مرا عزیزم میدان مبارزه را نمیتوانم ترک کنم سه سوته آمده ام ببینمت و بروم
نظرات