شش اثر بهیادماندنی از نشر روایت فتح، در مجموعهای به نام «اینکشوکران» جای گرفتهاند تا زندگی شهیدان زنده را تداعی کنند. مردانی که پس از سالها جنگ، نبردی تازه با زخمهای بی التیام را آغاز کردند؛ نبرد با مردن، نبرد با رخوت و نبرد با قلبهای شکسته خودشان را.
راوی هرکتاب مجموعه، همسرانی هستند که ماجرا را از روزهای شیرین آشنایی با مردان آسمانیشان آغاز میکنند و سپس، تلخی مسیر را با ایمان تاب میآورند و با صبر پایان میدهند.
جلد پنجم این مجموعه، متعلق به جانباز شهید، سعید جانبزرگی است؛ ماجرای ایستاده ماندن عاشقانه او را از زبان همسرشان، زهرا صبری، چنین می خوانیم:
(( نگاهش به رنگ ها طور دیگری از نگاه من بود. توپ پارچه که پهن می شد، غرق خطوط و رنگ ها می شد. انگار پشت دوربین باشد و قاب ببندد. اگر رنگی نا به جا بود، درِ لنز را می گذاشت و نمی خرید. فصل شال و کلاه که می رسید و میل و کاموا دست می گرفتیم، برای هر کس رنگ و ترکیب پیشنهاد می کرد. گاهی روی کاغذ نقشه ی بافتنی را هم می کشید. رنگ ها را خوب می شناخت. دوست داشت زندگیمان پر از رنگ باشد. ولی خودش همیشه سفید می پوشید. رنگی که همه ی رنگ ها را در خود داشت و نداشت.))
نظرات