در اوج سالهای جنگ تحمیلی، بخش غربی کشور درگیر جنگی داخلی با هدایت ضد انقلاب و تجزیهطلبان شد که جان و مال و ناموس مردم را بیش از حزب بعث و پیش از حمله دشمن به غارت میبردند؛ در آن زمان مردی ایستاده در غبار نشان نامیرای حق شد و برای نجات مردم پا به میدان گذاشت، حاج احمد متوسلیان، مردی که روایت برههای از زندگی اش حقیقت روزهای سخت یک کشور است.
این اثر به قلم فاطمه وفایی زاده، با جمعآوری خاطرات هفت تن از کسانی نوشته شدهاست که در سالهای ۱۳۵۸تا۱۳۶۱، با حاج احمد دیدار داشته اند.
در قسمتی از تاریخ شفاهی کتاب «ایستاده تا همیشه» میخوانیم:
((آدمی بود که اگر برایش ثابت میشد راهی که میرود درست است، پایش میایستاد؛ حتی به قیمت جانش. معمولا هم و غمش این بود که آرامش برقرار باشد. کسی از این بچهها، جوانی و نادانی نکند که عزیزان کُرد ما ناراحت بشوند یا فکر کنند که ما باعث آزار و اذیت آنها شدهایم. خیلی رعایت همه مسائل را میکرد. دائم به خودش سخت میگرفت که دیگران راحت باشند. حالا فرق نمیکرد کرد باشند یا فارس.))
نظرات