در زیر بمباران تبلیغاتی غرب، در بحبوبۀ جنگ فرهنگی و در مبارزۀ تنبهتن با امپریالیسم، حتی کتابهای غیرداستانی هم نیاز دارند چند تکنیک ریز و درشت از جهان ادبیات قرض بگیرند تا پیام خود را به بهترین شکل در ذهن خواننده بکارند. حالا کتاب «ایران در هجوم دیمنتورها»، به قلب رقیب زده و از یکی از نمادهای هالیوود، یعنی مجموعۀ «هری پاتر» شخصیتی را برداشته که نماد مسخ، مرگ و نابودی است. دیمنتور موجودی بیروح و شیطانی است که در این کتاب به عنوان استعارهای از تبلیغات پنهانی دشمن به کار گرفته شده است. تمرکز اصلی این کتاب بر روی یک مسئله است؛ اینکه چگونه میتوانیم عدالتخواهی و اعتراض مسالمتآمیز را از دیگرآزاری و آشوبگری تفکیک کنیم؟ «وحید جلیلی» که پیش از این سابقۀ فعالیت طولانیمدتی را در راستای اعتلای فرهنگی داشته و در پرورش تفکر انقلابی نسل جوان نقش مهمی را ایفا کرده، در این کتاب دست روی موضوعی میگذارد که امروز با آن برخورد داریم و میتواند برای مردم چالش ذهنی جدی ایجاد کند. دیمنتورها مأمور اشاعۀ ناامیدی، افسردگی و رنج هستند و فلسفۀ وجودی آنها، نابود کردن خوشیهاست؛ به همین دلیل نویسنده این نام را برای کتابش انتخاب کرده و بر کمرنگ شدن عقاید و باورها دهههای گذشته تاکید میکند. این کتاب با ساختار سوال و جواب، مسائل مهم جامعۀ امروز را مطرح میکند که دیدگاه سیاسی عموم جامعه را به نمایش میگذارد؛ از دانشجو گرفته تا کارگر، از دختر دانشآموز تا زن خانهدار، از کاسب تا پزشک و هنرمند و... هر قشری که در این اجتماع زندگی میکند و نقشی را ایفا خواهد کرد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«تحقق عدالت به تعبیر قرآن قوام میخواهد. حالا ممکن است یکی بگوید بنده راه افتادم و مثلاً تا شهرری رفتم، پس چرا به مشهد نرسیدم؟ چون تو تا شهرری رفتی! «اقدام» لازم است. اقدام یعنی قدم برداشتن، یعنی تا قدم برنداریم و گامبهگام به پیش نرویم، نخواهیم رسید. اقدام هم یک نصابی لازم دارد. باید به اندازه لازم و کافی قدم برداشت. ما جنبش عدالتخواه دانشجویی یا کارگری یا صنفی یا سیاسی یا فرهنگی هستیم. ما عدالت را میدانیم چیست و تمنا داریم و مطالبه میکنیم. «چگونه» مطالبه میکنید؟ فقط عدالتدان و عدالتخواه هستید، یا «عدالتراه» هم هستید؟ حاضرید برای عدالت به اندازه کافی قدم بردارید؟ عدالتخواه باید عدالتراه هم باشد. مسیر را و مراحلش را به رسمیت بشناسد. اهل اقدام به معنای تلاش به اندازه کافی هم باشد. صرفاً به تخیّل کردن یا فریاد کردن هدف، یا جزع و فزع از دور بودن هدف اکتفا نکند. شهدا جانشان را در مسیر «اقدام» میدهند؛ یعنی برای اینکه یک گام به هدف نزدیک بشویم. میداند عملیات والفجر ۸ آخرین عملیات نیست و پیروزی نهایی در آن به دست نمیآید و خیلی تا پیروزی نهایی راه هست؛ ولی میداند که تکلیف او در مسیر بودن است و نه الزاماً به مقصد رسیدن. شهدا را در یومالحساب مجازات نمیکنند که چرا به مقصد نرسیدید؛ ولی از قاعدین میپرسند که «مَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ»: چرا در مسیر نبودید؟»
نظرات