کتاب «اهالی تپه ندبه» به ظلع سومی از واقعه عاشورا اشاره میکند که اهمیتش بسیار بالاست. این کتاب به قلم حجتالاسلام محسن قنبریان است که از گروهی در تاریخ نام میبرد که اثرگذاری شدیدی بر فرجام وقایع داشتهاند. افراد عافیت طلبی که در دریای شک غرق میشوند و بجای جستجوی حق، سکوت اختیار کرده و در گوشهای عزلت میگزینند.
در جریان عاشورا سه ضلع وجود داشت، امام حسین علیهالسلام و یارانشان، عمرسعد به نمایندگی از امویان و ضلع سوم اهل قعود که در تپهای مشرف به صحنه کربلا نشسته بودند و گریه و زاری و نذر میکردند که برای حسین بن علی علیهماسلام اتفاقی نیوفتد. این جماعت بجای یاری پسر رسول خدا، دست به دعا شدند. حتما شنیده اید که در جریان ورود کاروان اسرا به کوفه عدهای اشک میریختند، و حتما سؤال شده که قوم پیروز چرا اشک میریختند؟ آری گریه کنان همین جماعت اهل قعود بودند.
در این کتاب با روایت و قلمی روان از ابتدای تشکیل کوفه توسط خلیفه دوم تا والیانش را یک به یک نام میبرد و از روندی میگوید که چه بلایی بر سر مردم جنگاور کوفه آمد تا از بیش از پانزده هزار نامه به کشیدن شمشیر علیه سیدالشهدا علیهالسلام رسیدند.
مثال ها و شخصیتهای زیادی در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد. و از نکات مهم این کتاب، هدف از بررسی این جماعت اهل قعود را عبرت و گوشزد برای زمان حال ما معرفی مینماید.
در برشی از کتاب اهالی تپه ندبه میخوانیم :
اگر گفتند در ماجرای عاشورا عمر سعد بود و حسین ، یزیدی بود و حسینی هم درست گفته اند و هم غلط در عاشورا سه گروه بودند. نه دو گروه امام حسین اله و یارانش در یک سو، عمر سعد و یزیدیان در دیگر سو و اصحاب تل که ما به آنها اهالی تپه ند به میگوییم در . سوی سوم بودند. اهالی تپه ند به نیز در کربلا حضور داشتند. این مثل بزرگی است، اما چرا این تکه از تاریخ سانسور شده است؟ هر قدر لشکر عمر سعد زیاد بوده است. سه چهار برابر آن بر سر تل بوده اند که برای حسین هم گریه میکردند برای امام حسین اله گریه و زاری می کنند. اما وقتی می بینند حضرت علی اصغر را روی دست گرفته است. «الله اکبر» نگفتند و به حضرت ملحق نشدند من با این افراد کار دارم باید برویم یقه این ها را بگیریم و محاکمه تاریخی کنیم که شما که بودید؟ چه بودید؟ از کجا آمده بودید؟ چه فکر و اندیشه ای داشتید؟ چه اتفاقی در درون شما افتاد که این گونه عمل کردید؟ و بعد عبور کنیم به زمان خودمان و بیندیشیم که چه ضمانتی هست من چنین نشوم؟
نظرات