کتاب «اخراجیها» نوشته محمدرضا همتی بازمانده دسته اخراجیهای گردان سلمان است که پس از 35 سال دست به قلم برده است و خاطرات آن سالهای دور و دوستان عزیزش را نوشته است. او در 15 سالگی تصمیم میگیرد به هر نحو شده خود را به جبهه برساند و در این جهاد مقدس از کشور و دینش دفاع نماید. با این حال شور جوانی و اینکه او و دوستانش همچون دیگران در قید و بند برخی مسائل نیستند سبب میشود تا چندان شبیه دیگر رزمندگانی که از آنان خواندهایم و دیدهایم نباشند. اما روح غیرت و مردانگی در وجود تمام این افراد ریشه دارد و با جان و دل در مقابل گلوله و آتش دشمن میایستند و حماسهها میآفریند. در دهه شصت مسعود دهنمکی که از نزدیک شاهد این گروه لوتی منش بوده تصمیم میگیرد فیلم اخراجیها را بسازد و برخی از شهدا و رزمندگان آن دسته را در این فیلم بازسازی کند. حال در این کتاب میتوانیم واقعیت آن شخصیتها و کارهایی که در جبههها انجام میدادند را از طریق قلم یک شاهد بیواسطه بخوانیم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
گاهی فکر میکنم در نگارش و روایت قصه دسته اخراجیها سهل انگاری کردهام. یعنی قصه را طوری روایت کردهام که خواننده فکر میکند ما برای خوشگذرونی رفته بودیم، سختی چندانی هم نبوده است و اگر بوده، خیلی کوتاه و گذرا بوده است. اما بعد که بیشتر دقت میکنم با خودم میگویم، اگر قرار بود نوع نگارش من با کتابهای فراوان حماسی که از جبهه و جنگ بارها و بارها نوشته و چاپ شده یکی باشد پس چرا شیطنتها و اتفاقات غیر معمول عدهای جوان را پایه و اساس این کتاب قرار دادم؟ البته عدهای جوان پاکباخته که درس و کار و زندگیشان را رها کرده اسلحه به دست گرفته و مرد و مردانه مقابل دشمن سینه سپر کرده بودند. در اینجا است که کمی آرام میگیرم. یادم میافتد که قصدم این بوده است که بیشتر جنبه طنز و شیطنتهای آن دوران را با زبان ساده و گویا بیان کنم. به این صورت هم برای کسانی که جبهه و جنگ را تجربه کردهاند این خاطرات تداعی میشود و هم نسل جدید آگاهی پیدا میکند که در صورت تهاجم دشمن قرار نیست فقط بچه مخلصها، مسجدیها و پامنبریها تفنگ به دست بگیرند و از خاک پاک وطن دفاع کنند؛ بلکه این وظیفه همه است.
نظرات