کتاب «ابرقهرمان» یکی از آن کتابهای انتقادی است که به ما نشان میدهد اساساً داستان چرا به این اندازه در جوامع ما مهم است و چگونه قصهها میتوانند نقشی پررنگتر از آنچه باور داریم، در سرنوشت جمعی ما ایفا کنند. میگوییم انتقادی، چون نویسنده این کتاب خودش از آن دسته بچههایی بوده که یک روز با چشمهایی برّاق و ذوقی سرشار، یک کتاب کمیک را پیدا کرده و از آنجا به بعد، زندگیاش بر حول محور آن پیش رفته است. این کتاب داستانِ داستانهایی را روایت میکند که در زمان و مکان مشخصی در هر برههای از تاریخ از دل اجتماع بیرون میآیند و به اقتضای نیاز زمانه، در مرکزیت آنها یک قهرمان شکل میگیرد. نویسنده ماجرا را از جایی شروع میکند که پس از به اوج رسیدن رکود بزرگ اقتصادی، که ابعاد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعۀ آمریکا را بیشتر از هر ملّت دیگری به تاریکی کشانده بود، زمان آن بود که یک قهرمان ملّی پا به عرصه بگذارد. در این زمان بود که شخصیتی به نام «سوپرمن» ساخته شد؛ مردی با تواناییهای خارقالعاده که بایدها و نبایدها را برای رسیدن به وضعیتی بهتر به مردم دیکته میکرد. البته ماجرا بسیار پیچیدهتر از این است و استفاده دستگاههای دولتی و مناصب قدرت از این قهرمانها، که تجلّی الگوهای اخلاقی و انسانی جامعه بود، فقط بخشی از ماجرا است. در این کتاب «جفری جانسون» شرح میدهد که جامعه پابهپای نهادهای حکومتی برای برآورده کردن دستورالعمل قهرمانها جلو آمد و پس از رکود بزرگ نوبت به جنگ جهانی رسید؛ سپس به تشکیل خانواده و فرزندآوری و بعد به مبارزه با تسلیحات هستهای و... به همین منوال جلو رفت. به موازات همین روند، قهرمانهای جدیدی مثل بتمن و اسپایدرمن نیز برای برطرف کردن بخشی از نیازهای روانی جامعه، و زیباسازی خودپندارۀ آنها، خلق و در اجتماع رایج شدند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«بتمن مثل سوپرمن قدرتی خارقالعاده نداشت اما شوالیه تاریکی الگویی از قهرمان مدرن در کتابهای کمیک را در دوران رکود بزرگ ارائه میداد؛ در حالی که سوپرمن در رکود بزرگ یک ناجی یا یک انتقام جوی اجتماعی در معاملهای جدید بود. بتمن نمونهای از فردی عادی بود که خودش به داد خودش میرسید. بروس وین میلیاردری بود که از نظر اجتماعی و اقتصادی در سطحی بالا قرار داشت، اما فقدان هر ابرقدرتی او را از نظر جسمی متوسط بار آورده بود. در حالی که ممکن است توصیف یک پسر جوان عیاش و ثروتمند به عنوان «عادی» در آن جامعه عجیب به نظر برسد، بتمن در مقابل ابرقهرمانان صرفاً شخصیتی معمولی بود؛ البته بسیار ثروتمند. سوپرمن قهرمانی خداگونه بود که به کمک مردمی میرفت که دست به دعا بودند، ولی کمکهای بتمن نمونهای از کاری بود که یک شهروند عادی میتوانست برای خودش انجام دهد. از آنجا که بتمن تواناییهای جسمی محدودی داشت، اغلب برای مبارزه با جرم باید به سرعت ذهنیاش و پیشرفتهای فناورانه اعتماد میکرد. سوپرمن قدرتمندتر از شرورهایی بود که به مبارزهشان میرفت، اما بتمن باهوشتر و مجهزتر بود.»
نظرات