در ۲۱تیرماه سال ۱۳۷۰ انسان‌های زیادی پا به عرصه وجود گذاشتند اما بیست و چندسال بعد، زندگی یکی از آنها با تاریخ و هویت همه ما گره خورد؛ زندگی یک قهرمان که وجودش، اسارتش، ایستادگی و شهادتش معنی واقعی آزادی است و حالا نه فقط مردم ایران که همه دنیا «آقا محسن» حججی را با خاطره چهره بی‌باکش در چنگال داعش می‌شناسند؛ اما اگر دوست دارید بیشتر با شخصیت شهید آشنا بشوید یا روزهای زیبای زیستن او را برای نوجوانان بازگو کنید، کتاب پیش‌رو به قلم محمد علی جابری به همراه تصاویر زیبا از امیر گروسیان، راوی خاطرات کوتاه و دلنشینی خواهد بود که از یاد نمی‌برید.

مثلا در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

((چند دقیقه بعد سر و کله‌ی محسن پیدا شد و گفت: «خیلی التماس کردم تا اجازه دادند در اتاق غریق نجات ها نماز بخوانم.» دم در به او گفته بودند: «برو داخل، آنجایک نمازخانه ی کوچک هست.» محسن قبول نکرده و گفته بود: «دوست ندارم در مقابل خدای خودم با لباس نامناسب به نماز بایستم.»