کتاب سر کوچه لیلی به قلم عبدالعلی اثنی عشری مخاطب را به قسمتهایی از نامههای عاشقانه نوجوانان عاشق گذشته میبرد تا طعم عشقی صاف و ساده به زلالی آب لای آن شب بوها و شاید پای آن کاج بلند را تجربه کنیم.
اگر شما هم یک دهه شصتی باشید شاید کلامم را بهتر بفهمید، البته نامههای عاشقانه قصه ما از دهه شصت هم پا را عقبتر گذاشته و به سالهای 1332 و 1330 هم رسیده. روزگاری بود که عاشقی به فضای مجازی و گوشی همراه و اینترنت و حتی تلفن ثابت آلوده نشده بود و اگر عاشق فلان دختر همسایه میشدی باید شبانه روز سر کوچه لیلی کشیک میدادی تا مگر باد صبا بویی از پیراهن دلدار به مشام جانت برساند یا شبهی از گزینه مورد نظر در سیاهی شب پدیدار شود و تو هوش از سر بربایی و گریبان چاک کنی و سر آخر ببینی که دلبر نازت در سایه غیرت پدر یا سه برادرش اسکورت میشود و نیم نگاهی به سایهاش هم هزاران چک و سیلی نصیبت میکند! اگر همه اینها را به سادگی، صفا و صمیمت دوران نوجوانی اضافه کنیم چه میشود؟! میرسیم به عاشقانههایی از ته دل، به سادگی و مهربانی دوستیهای کودکانه، که به مدد طنزی لطیف بر بال نامهها لبخند را به صورت شما هدیه میدهد. کتاب «سر کوچه لیلی» دقیقا ترکیبی از همین نامهها، سادگی و صمیمت دوران نوجوانی و عشق است.
«سر کوچه لیلی» مخاطب را در قاب عشق به مواجهه سنت و مدرنیته میبرد تا بفهمیم روزگاری از دروغهای رمانتیک و خانههای اشرافی، دلبری با هزار و یک رنگ و لعاب خبری نبود و عشق به ویروس رسم و رسومات و چشم و همچشمی و فریب آلوده نبوده است. کتاب در کنار هر نامه خود عکسی قدیمی دارد که مخاطب را به خوبی به گذشتهها میبرد.
برای رسیدن به لبخند در حمایت عشق و چشیدن محبتی به دور از شیله پیله در روزگار نوجوانان گذشته ایران.
اول از همه زوجهای جوان بخوانند. بعد عاشقانی که دم از عاشقی میزنند بخوانند. سپس هر کسی که میخواهد بخواند، بخواند چون طنز لطیف آمیخته به عشقش نکتهها دارد.
قسمتی از نامه عاشقانه یک پسر شانزده ساله به یک دختر هفده ساله
تهران، محله آبسردار، بعد از ظهر مرداد ۱۳۳۴
فرشته خانم دیروز که توی زنبیلتون یخ بود و داشتین میبردین خونهتون و منم توی کوچه از روبهروتون میآمدم خیلی ناراحت بودین و اخماتون بدجوری تو هم بود. فرشته ،خانم این آقا یعقوب یخ فروش سر کوچهتون آدم بدی نیست که شما پشت سرش اون حرفها رو زدید. آخه هر وقت زنش انسیه خانوم، تو دکه یخ فروشی پهلوی دستش نشسته باشه، اخلاقش و حالش خیلی خیلی خوبه با تمام مشتریهاش بگو بخند هم میکنه. حتی به مردمی که از جلوی دکهش رد میشن هم سلام و احوالپرسی میکنه؛ اما وقتی انسیه خانوم پیشش نیست اگر کسی سلام هم بهش بکنه جوابش رو بدوبیراه میده.
نظرات