در دوره انقلاب اسلامی اگر اتحاد و همراهی مردم مناطق مختلف ایران در کار نبود قطعا این پیروزی بزرگ و ماندگار محقق نمیشد. مروری بر حوادث آن دوره نشان میدهد که یک سلسله اتفاقات به هم پیوسته سبب شد تا پایههای حکومت ظلم بلرزد و مردم یک صدا خواسته مشترکی را فریاد زنند.
از جمله شهرهای بسیار فعال و پرهیاهو در سالهای انقلاب شهر تبریز بود که به رهبری عالم بصیر آیت الله قاضی نقش موثری در تحولات آن سالها داشت. زمانی که رژیم پهلوی با حمله به مدرسه فیضیه و کشتار طلاب چهره سفاک و پلید خود را آشکار کرد در شهرهای بسیاری مردم در حمایت از این جریان اسلامی و دفاع ازمظلوم به پاخاستند. در شهر تبریز به مناسبت چهلم شهدای این حادثه بنا به برگزاری مراسمی بود که منجر به درگیری مردم با ماموران دولت و شعله ور شدن آتش اعتراضات شد. کتاب «یک روایت معتبر درباره قیام 29 بهمن تبریز» به شکل مستند و موجز ماجرای آن روز و اتفاقات مرتبط با آن را بیان نموده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
حق شناس کلت کمریاش را کشید و یک گلوله به قلب محمد شلیک کرد. جمعیت یک باره منفجر شد جنازه محمد تجلا را سر دست گرفتند و به سمت در مسجد هجوم آوردند. حق شناس و همراهانش پا به فرار گذاشتند و به طرف دکه پلیسی که در آن نزدیکی بود فرار کردند اما پیش از آنکه به دکه برسند، موتورسیکلت پلیسی که نزدیکی دکه بود، به آتش کشیده شد. موتورسیکلت واژگون شده پلیس و دکه پلیس راهنمایی و رانندگی که در آتش سوخت جیپ ارتشی که در آن نزدیکی بود، هم در محاصره مردم افتاد. سرگردی که سوار جیپ بود پیاده شد و فرار کرد مردم ماشین او را آتش زدند فرار او و سرگرد حق شناس مردم را به هیجان آورد. مردم بعضی پاره آجر به دست و بعضی چوب به دست دنبالشان افتادند. حق شناس با شلیک چند گلوله مردم را از خود دور کرد و به کوچههای اطراف فرار کرد تا در یکی از کوچه های فرعی به یک حمام زنانه پناه برد و خود را از مردم پنهان کرد.
نظرات