کتاب «یادگار مبارزه» خاطرات سیدمحسن امیرحسینی از زندگی و فعالیت های سیاسی است که در دوران قبل از انقلاب داشته است. او در دهه بیست و سی شمسی در ذیل رهنمودهای آیت الله کاشانی به فعالیت سیاسی مشغول بود. در این دوره مدتی با جمعیت فدائیان اسلام، مجمع مسلمانان مجاهد و حزب زحمتکشان فعالیت کرده است. او پس از اختلاف نظر میان فدائیان اسلام با آیت الله کاشانی همراه این عالم وارسته باقی ماند و تا پایان راه حتی آن موقع که با دکتر مصدق به اختلاف خورد از همراهی ایشان دست برنداشت. او به دلیل همکاری با جمعیت فدائیان پس از ترور حسنعلی منصور تحت پیگرد قرار گرفت و به زندان افتاد. در دهه چهل شمسی همراه با آغاز فعالیتهای امام خمینی او نیز به خیل همراهان ایشان پیوست. او در تشکیلات هیات موتلفه به چاپ و انتشار اعلامیه و همچنین تامین نیازهای مالی مبارزان میپرداخت. صراحت لهجه و حافظه قوی ایشان باعث شده تا بتوانند به شکل کامل بسیاری از مهمترین رخدادهای انقلاب را همراه ایشان مرور کنیم و از نزدیک ببینم که مبارزان انقلاب در راه تحقق آرمانهایشان از چه لذتهایی گذشتند و چه سختیهایی برای پیروزی بر خود و خانواده متحمل کردهاند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
وقتی در پاریس از هواپیما پیاده شدیم بلافاصله به صف تاکسی رفتیم و سوار شدیم بدون اینکه اطلاعی از مقصد داشته باشیم یا حتی زبان فرانسه بدانیم. وقتی سوار تاکسی شدیم قبل از آنکه راننده بپرسد عکس امام خمینی را نشان دادیم و وقتی ایشان عکس امام خمینی را دیدند به اصطلاح بشکنی زدند و با سر تایید کردند که آدرس محل استقرار امام خمینی را میشناسد و بلافاصله راه افتاد و ما را در نوفل لوشاتو و محل استقرار امام خمینی و درست دم در اقامتگاه امام خمینی پیاده کرد. راننده گویا از علاقمندان امام خمینی بود یا نوعی تمایل به ایشان داشت و زحمت حمل وسایل ما را هم کشید. بعد هم وقت رفتن خیلی برخورد خوبی داشت و جملاتی نیز گفت که ما چون زبان فرانسه بلد نبودیم نمیفهمیدیم چه میگفت ولی میفهمیدیم دارد خداحافظی میکند و برخورد خوبی داشت. ما بلافاصله وارد خانه شدیم و پس از آن هم امام خمینی تشریف آوردند... ما در آن مکان در خدمت بودیم و در بعضی کارها از جمله طبخ غذا کمک میکردیم. تغذیه در محل استقرار امام خمینی خیلی ساده بود؛ اغلب اشکنه بود یا غذاهای ساده یک بار که آقای امیرحسینی مسئول تهیه غذا بود، اطلاع یافتیم که تعدادی میهمان قرار است به دیدن امام خمینی بیایند. آقای امیرحسینی گفتند که آب اشکنه را زیاد کنیم و همین.
نظرات