دیدار با امام عصر
کتاب و آنکه دیرتر آمد با الهام از از کتاب نجم الثاقب ، به زیبایی از احترام و اعتقاد به حضرت صاحب الزمان علیه السلام سخن میگوید. نویسنده به این موضوع اشاره میکند که حضرت صاحب الزمان (عج) همواره نگاهی به اعمال و رفتارهای مردم داشته و آنان را از یاد نبرده است. او بر این باور است که با انجام وظایف خود و عمل به دستورات خداوند و ائمه معصومین، میتوان به لیاقت شناخت واقعی این مولا دست یافت و در عصر غیبت نیز به وظایف خود عمل کرد . این کتاب با موضوع ملاقات یکی از بندههای خوب خدا با حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) و عنایت و توجه ویژه حضرت به شیعیانشان و روایت این دیدار و نگاهی به توجه و اهتمام حضرت به افراد شیعه است.
"نام من میرزا حسین است و شغلم کتابت. چهارده ماه پیش به بیماری سختی دچار شدم که تمام طبیبان از درمانم عاجز ماندند. دست به دامان ائمه (علیهم السلام) شدم که اگر از این بیماری نجات پیدا کنم، در چهارده ماه و هر ماه یک حکایت در وصف حال ائمه (علیهم السلام) بنویسم. سیزده حکایت را نوشتم اما چهاردهمین حکایت را ، که در خورِ شأن ائمه باشد نیافتم. نا امید بودم که چطور نذرم را ادا کنم . تا اینکه یک روز مانده به تمام شدن مهلت به مجلسی دعوت شدم . رغبتی به رفتن نداشتم ، اما رفتم ، چون در جمع بودن مرا از خود خوری باز می داشت ، و عجیب آن که در آنجا حکایتی بسیار غریب شنیدم که برای مردی به نام محمود فارسی رخ داده بود و چون در جزئیات واقعه اختلاف نظر بود و من که از خوشی یافتن چهاردهمین حکایت سر از پا نمی شناختم، عزم جزم کردم که هر طور شده همان روز از زبان محمود فارسی ماجرا را بشنوم، بخصوص که فهمیدم منزلش در همان شهر و حتی در نزدیکی است." آنچه خواندید گزیده ای از این کتاب بود.
نظرات