کتاب نون والقلم یکی از آثار مشهور و بلند جلال آل احمد است. نون والقلم گزارشی از اوضاع اجتماعی و سیاسی است که بر خلاف کارهای دیگر جلال آل احمد در قالب یک داستان طنز بازگو می شود. در این داستان جلال، شیوه هایی را به کار برده که در نوع خود تازگی دارند. زبان طنز بهترین شیوه برای بیان انتقاد های تند و شدید سیاسی است،زیرا در لفافه و پرده معضلات اجتماعی و سیاسی را مورد نقد قرار می دهد و علاوه بر اینکه تاثیرش بیشتر از زبان جدّ است،عکس العمل های شدیدی نیز برای نویسنده اش در پی ندارد. جلال همچنین با استفاده از سبک قصه گویی عامیانه و کلیشه ای،داستان انتقادی خود را شیرین و جذاب می کند تا بیشترین تاثیر را در مخاطبانش برجای بگذارد.
نون و القلم را انتشارات امیرکبیر به بازار کتاب عرضه کرده است.
جان دلم که شما باشید درست همان روزی که بارعالم عالی قاپو بود. اول آفتاب میرزا بنویسهای ما بی خبر از همه جا سوار بر دو تا خر بندری که از میدان مال بندها برای یک هفته کرایه کرده بودند از دروازه های شهر رفتند بیرون خود کلانتر محل نتوانسته بود همراهشان بیاید، اما پیشکارش را با هفت قراول همراهشان کرده بود که چهارتاشان نیزه و کمان داشتند و سه تاشان تفنگ و همه شان سوار بر اسب و قاطر، دنبال میرزا بنویس ها و با عزت و احترام تمام آن روز تا غروب هیچ جا لنگ نکردند. ظهر کنار نهر آبی هر کدام یک لقمه نان از توی خورجین هاشان درآوردند و خوردند و باز راه افتادند تا یک روزه دو منزل رفته باشند. غروب آفتاب رسیدند به کاروان سرایی که هم ساخلوی حکومتی بود و هم چاپارخانه و برای خوابیدن همان جا اطراق کردند کاروان سرا آن قدر شلوغ بود و تا صبح آن قدر رفت و آمد داشت که خواب به چشم میرزا بنویس های ما نیامد. این عجله کنان و هن هن کنان یا به طرف چاپار راه نیفتاده چاپار بعدی میرسید. شهر یا به سمت ولایات معلوم بود که یک خبر غیر عادی هست. تا صبح اسب ها شیهه کشیدند و قاطرها سم به زمین کوبیدند و چاپارها به مأموران چاپارخانه فحش دادند و میرزا اسدالله» فکر و خیال بافت و هرچه ساس و کک در تمام کاروان سرا بود از پاچه شلوار و حلقه آستین او رفتند تو و جا خوش کردند و تا صبح در نیامدند.
نظرات