کتاب «میخواهم بمانم» مجموعه داستان برگزیده مسابقه میخواهم بمانم است که به کوشش وجیهه سامانی گردآوری شده است.
آفریدگار جهان، تولید مثل هر موجودی را متفاوت قرار داده است. انسان نیز به سان پستانداران دیگر، با وضع حمل انسان دیگری را متولد میکند. اما از میان تمام موجودات، فقط انسان است که گاهی با قوه اختیار خود، میتواند زندگی را قبل از متولد شدن فرزندش، از او بگیرد.امروزه سقط جنین اگر خارج از دلیل منطقی مثل بیماری ژنتیکی کودک، اتفاق بیوفتد، بسیار عملی شنیع و نکوهیده قلمداد میشود ولی باز هم طبق آمار تعداد سقط جنینهای عمدی، روز به روز در حال افزایش است.
به همین دلیل جشنوارهای با نام میخواهم بمانم در سال 98 برگزار شد و این کتاب آثار برگزیده داستانی جشنواره است که نشر صاد، منتشر شده است.
تک پنجره آهنی مربعی شکل اتاقی که تنها به اندازه دو فرش سه در چهار ظرفیت داشت، سرو صدای کودکان محل را در خانه پر کرده بود. یونس از خستگی خودش را روی مبل انداخت تصویرش را در تلویزیون مقابلش دید. خواست مریم را آرام کند. سرش را بالا گرفت و ترک بزرگ روی سقف، نگاهش را پر کرد. سرش را به سمت مریم که به دیوار تکیه داده بود، چرخاند و با لحن ملایمش
گفت: چطور می توانی کودکی را در رنج های بی پایانمان شریک کنی؟ مطمئن باش او نیز از به دنیا آمدنش راضی نیست فرزند داشتن هزار و یک خرج دارد. هزینه دکتر و داروهایش و هزینه زایمان برای ما که بیمه درمانی نداریم، کمر شکن خواهد بود. با اینکه هم زمان در سه دانشگاه تدریس میکنم بازهم در هزینه های خورد و خوراکمان مانده ایم خودت میدانی این خانه را به شرط دو نفره بودن به ما اجاره داده اند.»
یونس دلایلی را که همگی بوی فقر میدادند برای مریم شرح داد. خودش را در مقابل کودکش مسئول می دانست و با هر مخالفت مریم، او را فاقد قدرت درک مینامید. با استفاده از ویژگی خود رایی و حس دانایی که او را از کودکی همراهی میکردند. مریم را متقاعد کرد که کودکش را سقط کند.
نظرات