کتاب مقاومت زینبیه روایتی است از شانزده ماه محاصره حرم حضرت زینب(سلاماللهعلیها) و شکلگیری جریان مدافعان حرم. این کتاب توسط موسسه ایمان جهادی تنظیم و گردآوری شده است.
همه خبردار التهابات سوریه بودند و گمان میرفت که همانند سایر کشورها مردم به دنبال آزادی و دموکراسی هستند. اما 28 تیر 1391 با عنوان چهارشنبه سیاه، پرده از نقشه و طرحی برداشت که یک جهان ظلم پشت آن نشسته بود. دمیدن بر اختلافات مذهبی و کشتار شیعیان و علویان سوریه در آن روز باعث شد، خشونت تا حد بسیار بالا اتفاق بیوفتد و دیگر کار از دست نیروهای امنیتی سوریه خارج شود.
اولین هدف مسلحین سوری، از بین بردن مردمان شیعه و نابود کردن اماکن متبرکه بود که همین باعث شروع یک جریان تدافعی در مقابل جریان تکفیری شود. دفاع از حرم حضرت زینب(سلاماللهعلیها) دلیلی شد تا شیعه و سنی دینمدار در همهجای دنیا راه خود را از تکفیریها جدا سازند و به جنگ با این تحجر مدرن بروند.
کتاب مقاومت زینبیه گزارشی است مستند از افرادی که از روز اول در منطقه زینبیه دور هم جمع شدند تا از حرم اهل بیت و جان و مال و ناموس مردم دفاع کنند.
به همه مردم به خصوص جوانان ونوجوانانی که بتازگی اخباری از سوریه میشنوند.
حاج ابوتراب گفت: یادتان باشد ما برای شهادت نمیرویم. شهادت برای ما تمناست ما برای پیروزی میرویم باید عاقلانه کار کنیم. نباید خونمان را هدر دهیم این اشکال شرعی دارد امید ما باید پیروزی باشد. شهادت دست خداست و هر کسی که او بخواهد شهید میشود.
بعد از این جلسه آموزشهای ما شروع شد و دوره های مختلفی را گذراندیم. بعد هم سه تا ساختمان به ما دادند و گفتند اینجا مقر شماست.
در این بین رفت و آمدمان به غربه نیز ادامه داشت یک شب که ما غربة بودیم در ساحة العراقیین زینبیه خمپاره میخورد و برادر دو نفر از بچه ها شهید میشود. صبح به من زنگ زدند و گفتند اگر میشود آشتر و محمد را به زینبیه بیاور چون برادرشان شهید شده به زینبیه برگشتیم و در مراسم شرکت کردیم بعد از مراسم به اشتر و محمد گفتم شما عزادار هستید بعد از تشییع برادرتان چهار پنج روزی بمانید، بعد اگر خواستید به غربة بیایید.
هیچ کدام قبول نکردند و گفتند نه خدا برادرمان را رحمت کند. ما به غربة بر میگردیم.
گفتم باید بمانید. اما قبول نکردند. بعد از مراسم تشییع، حتی یک شب هم نماندند و بلافاصله خود را به غربه رساندند.
نظرات