از زمانی که یک کودک پا به نوجوانی میگذارد، یک پرده از جلوی چشم او کنار میرود و واقعیتها را با نگاهی نو میبیند. اما روح این نوجوان تشنۀ دریافت فهم صحیحتر و ذهن او پُر از سؤالاتی است که نیاز به پاسخی واقعبینانه دارد. متأسفانه در سیستم آموزشی جامعۀ امروز ما، تدریس دین به سطح آموزش الفبای آن نزول کرده و وظیفۀ شرح و تفهیم آن بر زمین مانده است. در همین دوره است که به فرمودۀ مقام معظم رهبری باید «جوانان ما به علوم عقلی دعوت شوند.» این بدان معنا است که منطق و استدلال دینی باید دوباره جان بگیرد و این دقیقاً رسالت حجتالاسلام محمدحسن وکیلی است. مجموعه کتاب «معارف کاربردی» به قلم ایشان در راستای طرح و اثبات قضایای منطقی نوشته شده و در یک دستهبندی جامع، در 7 جلد مفهوم «معرفت و شناخت» را به نقد میکشد. این مجموعه کتاب، خود در زیرمجموعۀ دیگری به نام برترین آرزو قرار میگیرد؛ یعنی آرزوی رهایی همیشگی از نفسانیات و دستیابی به معرفتی حقیقی. عناوین این 7 جلد کتاب عبارت است از: «معرفتشناسی، انسانشناسی، خداشناسی، راهنماشناسی، اسلامشناسی، شیعهشناسی و معادشناسی».
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«انیشتین میگوید: «ما به مثابۀ طفلی خردسال هستیم که وارد کتابخانههای بزرگ میشود که همۀ دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتابهایی به زبانهای گوناگون پوشیده شده است. کودک میداند که باید کسانی آن کتابها را نوشته باشند، اما نمیداند آنها را چه کسانی و چگونه نوشتهاند. زبانهای متعدد کتابها را نیز نمیفهمد کودک طرحی مشخص در ترتیب کتابها میبیند؛ نظمی اسرارآمیز که او آن را درک نمیکند ولی میتواند با حتی مبهم، حدس بزند. به نظر من وضعیت این کودک همانند وضعیت عقل انسان در برابر خداست.»»
نظرات