کتاب مرثیهای برای رهایی نوشته آزاده جهاناحمدی و منتشر شده توسط نشر مهرستان، به بررسی یکی از پیچیدهترین و دردناکترین تجارب انسانی، یعنی طلاق، میپردازد. در این اثر، نویسنده با نثری صادقانه و رئالیستی، داستانهایی را روایت میکند که به شکل عمیقی چالشهای درونی و احساسی افراد را پس از پایان یک رابطه عاشقانه و خانوادگی نشان میدهند. این کتاب به نوعی مرثیهای است برای روابطی که از بین میروند و در عین حال، از دل این درد، مسیری برای رهایی و بازسازی فردی ایجاد میشود.
جهاناحمدی در این کتاب، به طور همزمان ابعاد فردی و اجتماعی طلاق را مورد بررسی قرار میدهد. او نه تنها به تحلیل احساسات و واکنشهای شخصی افراد در قبال این بحران میپردازد، بلکه نگاهی عمیق به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی طلاق در جامعه نیز دارد. داستانهای کتاب به شکلی دقیق و با جزئیات کامل، بیانگر تغییرات روانی و شخصیتی شخصیتها در مواجهه با این بحران هستند.
این کتاب برای کسانی که با تجربههای شخصی مشابه روبهرو هستند یا به مسائل روانشناختی و اجتماعی علاقه دارند، اثر بسیار مفیدی خواهد بود. مرثیهای برای رهایی یک سفر عاطفی است که نشان میدهد چگونه میتوان از دل سختیها و شکستها، راهی به سوی آزادی و رشد یافت.
کتاب مرثیهای برای رهایی به کسانی که با بحرانهای احساسی یا خانوادگی مواجه هستند، به ویژه طلاق، و همچنین علاقهمندان به تحلیلهای روانشناختی و اجتماعی توصیه میشود. این اثر به تحلیل انسانها در مواجهه با مشکلات و راههای رهایی از آنها میپردازد.
آذر بود. پاییز ناقوس رفتن را به صدا در آورده بود. چهار ماهی بعد از فروپاشیدن بنیان زندگی حامد در جلسه ای بودم. پیامکی روی گوشی ام ظاهر شد. شماره اش را نمیشناختم متن پیام این بود: سلام و ادب عرضی داشتم. چه زمان میتوانم تماس بگیرم؟» جواب دادم: «ببخشید شما؟ جواب آمد: «همسر آقا حامد هستم نوشتم در جلسه ام، تماس میگیرم. بعد از جلسه رفتم بیرون حیاط پر از برگ های خشک شده چنار بود. تماس گرفتم صدایی سرد و بی روح، سخت به گوشم می رسید.
ایستادم تا خش خش برگها اجازه بدهد صدای آن طرف گوشی را بشنوم.
با همان احوالپرسی ساده بغضی پشت تلفن ترکید و با هق هق این جمله ها به جمجمه ام کوبیدند: «آقای امیری کمکم کنید. بچگی کردم. من پشیمانم.....!
نظرات