مجموعه سهگانه «برای تاریخ می گویم» خاطرات محسن رفیق دوست از حضور و فعالیت در سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. او از فعالترین مبارزین انقلاب اسلامی بود که از ده سالگی در میان انقلابیونی همچون نواب صفوی رشد پیدا کرد. بعد از شهادت نواب عضو جبهه ملی میگردد اما با آغاز نهضت امام خمینی به همراه جمعی از متدینین بازار هیات موتلفه اسلامی را به راه انداختند و بسیار زود به عضویت شاخه نظامی این حزب درآمد. با توجه به روابطی که داشت توانست برای مجاهدین خلق و دیگر نیروهای مبارز از سوریه اسلحه بخرد و وارد کشور کند. با پیروزی انقلاب در حلقه اول محافظت از امام بود و شخصا امام را از فرودگاه به بهشت زهرا رساند. او از کادر اصلی گروهی بود که تصمیم به تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرفتند. در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنهای اولین شخصی بود که به وزارت سپاه رسید. و در سال های پس از جنگ نیز حدود ده سال ریاست بنیاد مستضعفین را برعهده داشت و پس از آن نیز شرکت خصوصی خود را راه انداخت که به توزیع دارو و اقلام میپرداختند. برخلاف دیگر آثار ادبیات شفاهی این اثر روایت اول شخص رفیق دوست از زندگی خود نیست. بلکه علامیان با تحقیق و مطالعه پیرامون هر بخش از زندگی و یافتن نکات مهم و پرابهام، این سه جلد را به شیوه گفتگو پیش برده و تلاش دارد با پرسشهای دقیق و جزئی زوایای مختلف زندگی راوی را بازنماید و براساس سیری حساب شده و طبیعی به زندگی رفیق دوست بپردازد.
جلد اول این اثر مربوط به سال های 1357 تا 1368 میشود که در طول این سالها وقایع مهم این دوران از زبان فردی میخوانیم که در بسیاری از لحاظات حساس و حیاتی انقلاب حضور داشته و بسیاری از اتفاقات مهم را از نزدیک مشاهده کرده است. همچنین برای اولین بار اطلاعات تازهای از ماجراهای پشت پرده جنگ و تصمیمات سران کشور را بازگو میکند.
در جلد دوم به سالهای پس از جنگ میرسیم. دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی و حضور رفیق دوست در قامت یکی از مشهورترین سرداران جنگ به عنوان رئیس بنیاد مستضعفین. ابهامات و پرسشهای پاسخ نداده بسیاری پیرامون این دوران مسوولیت راوی وجود دارد که نویسنده بدون هیچ تعارف آنها را مطرح نموده است.
در جلد سوم مروری داریم بر سالهایی که رفیق دوست همچون دوران نوجوانی به دنیای اقتصاد و بازار برمیگردد و سعی میکند شرکت خصوصی خود را راه بیاندازد و در کنار این موارد همچنان یکی از چهرههای مهم حکومت است و از بسیاری حوادث و اتفاقات سیاسی مطلع است و میتواند تحلیل خوبی از سال های 78 تا 88 که همراه با دولت اصلاحات و دور اول دولت احمدی نژاد است، به مخاطب بدهد.
در ادامه برشی از جلد سوم این مجموعه را میخوانید:
معتقدم آقای محمود احمدی نژاد آدم زیرک، باهوش، اما دوچهره است. ایشان هرگز به روحانیت اعتقاد نداشت، اما با زیرکیاش توانست از نردبان روحانیت بالا برود و رئیس جمهور شود. در جلسات دولت بحثهای زیادی بود که چون آنجا نبودم نمیتوانم به عنوان خاطرات خودم بیان کنم ولی میتوانم از قول دیگران نقل کنم. روابطی که بین آقای احمدی نژاد و مشایی بوده برای همه وزرا علامت سؤال بود. یکی از وزرا میگفت وقتی آقای مشایی دیرتر از بقیه میآید آقای احمدی نژاد تمام قد می ایستد تا ایشان تشریف بیاورند جلوس کنند بعد مینشیند. میگفتند که آقای مشایی قطب ایشان است و احترامی که او به مشایی میگذارد فوق تصور است. حتی نگاهی که به او میکند نگاه عاشق به معشوق است اما ما هر چه تحقیق کردیم سابقه خوبی از آقای مشایی پیدا نکردیم که هیچ سابقه بد هم پیدا کردیم تا اینکه ماجرای معاون اولی مشایی اتفاق افتاد. مقام معظم رهبری روی ایشان خیلی سرمایه گذاری کرده بودند: ولی من از آن روز ز فرهاد طمع ببریدم/ که عنان دل شیدا به کف شیرین داد.
لذا تحمل نیاورد ایشان. میخواست مشایی را معاون اول بگذارد چون دور دوم بود برنامه داشت ایشان رئیس جمهور شود. اما مقام معظم رهبری دیگر کاملاً بر اوضاع ایشان مسلط بودند و به نظر من دو چهرگی ایشان برای آقا هم مسجل شد.
نظرات