کتاب «علامه» صد روایت از زندگی علامه سیدمحمدحسین طباطبایی است. ایشان از جمله مفسرین و دانشمندان معاصر اسلام که در علوم معقول و منقول سرآمد زمانه خود بود. همچنین ایشان از جمله شاگردان مکتب عرفانی آیت الله قاضی بودند که در سیروسلوک الی الله ید طولایی داشتند و یک عمر را به مجاهده با نفس پرداخته بودند. در این کتاب بیشتر با بعد معنوی و اخلاقی ایشان آشنا میگردیم و میبینیم چطور علامه با مراقبه و ذکر خود را مشغول خداوند میداشتند و با نور نفس پاک خود به تزکیه و تربیت شاگردان میپرداختند. تلاش شده تا خاطرات گردآوری شده در این کتاب در کوتاهترین میزان و با جملاتی ساده به مخاطب منتقل گردد تا عموم مردم بتوانند از سیره زندگی ایشان بهره ببرند.
در ادامه با برشی از این کتاب را میخوانید:
آقا را کاغذ به دست در ایران خانه دید. نگاهی به کاغذها انداخت رسیدهای میوهها بودند. همانهایی که پدر شبانه روز برای به ثمر نشستن آنها تلاش کرده بود و برای کمک به کسب و معاش به برخی افراد میسپرد تا به بازار ببرند و پس از فروش حق الزحمه را برداشته و باقی را به ایشان بدهند. توجهش به ایشان جلب شد:«آقاجان، چرا رسید طلب ها را پاره میکنید؟! الان خودمان بیش از هر وقت دیگری به پول احتیاج داریم.» پدر نگاه نافذش را به او دوخت و فرمود پسرم اگر داشتند، خب پس میدادند! خدا را خوش نمیآید من بدانم دستشان خالی است و ابراز طلبکاری کنم، رازق همه ما خداست، نگران نباش.
نظرات