شهرام شفیعی نویسنده باسابقه و حرفهای کودک و نوجوان در کتاب «راه و چاه» به سراغ ماجراهایی رفته است که در قرآن کریم آمده اند. شفیعی که سال ها در عرصه داستان دینی و ارزشی فعالیت کرده است تلاش نموده تقریبی میان داستان و متن مقدس قرآن برقرار نماید. او در این اثر مبنای قصه گویی خود را روایتی قرار داده که خداوند در آیات بیان نموده است و تلاش نموده در کمترین حد ممکن در قرائت الهی دخل و تصرف انجام دهد. او تلاش نموده بیان عربی قرآن را به ساده ترین و شیواترین کلمات فارسی تبدیل نماید تا کودک و نوجوان کاملا متوجه اتفاقات رخ داده بشوند و در عین حال شکوه و طراوت بیان موزون قرآن را نیز بازتاب دهد.
کتاب «راه و چاه» از ابتدای آفرینش شروع میکند و شیوه خلقت جهان را طبق آن چیزی که در قرآن آمده است بیان میکند. سپس به ماجرای آدم و حوا و اینکه چگونه از جایگاه خود رانده شدند میپردازد. بعد قصه پیامبرانی که در قرآن از آنها نام و یادی شده است. و اینکه چگونه قوم خود را به سوی حق خواندند بیان شده است. در این مسیر سیر تاریخی پیامبران مورد لحاظ قرار گرفته و تلاش شده با استناد به تفسیر و روایات خلاهای میان برخی داستانها تکمیل شود. این اثر مورد تایید و تحسین بسیاری از نویسندگان و مترجمان قرآن کریم همچون بهاء الدین خرمشاهی قرار گرفته است. تصویرگریهای جذاب بر درخشانی این اثر افزوده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
فرعون فرمانروای مصر بود و دیوارهای سنگی بسیار ضخیم او را از مردم جدا میکرد. پس کاخهای بلند و بلندتر ساخت و بیست نفر هر روز سر و پاهای او را آرایش میدادند و تنش را با روغن یاس چرب میکردند و دعاگویان برای سلامتی انگشتها و چانهاش دعا میکردند. آنگاه گفت آفتاب پیش از هر کس بر من میتابد و هوای پاک آسمان برای نفس کشیدن من است. چنین بود تا روزی که فرعون گفت: تمام خاک از آن من است و من مالک تمام زمینهای کوچک و بزرگم. از مزرعههای بیپایان، تا زمین کوچکی که زیر پاهای یک خرگوش است. پس فرعون، هر روز خود را مالک چیزی دانست و مالک همه ماهیها و گاوها و درختها شد. و گفت: هر کس در هر کجا دانهای میکارد و جوانهای سبز میکند آن جوانه از آن من است چنین بود تا روزی که به کاتبانش گفت: ای مردان راست نشسته و قلم در دست گرفته اکنون بنویسید که فرعون خدای مردم است.
نظرات