کتاب «دلاوران عالی‌قاپو» ترکیبی از بیان تاریخ و داستان است که روایت‌گر دوران طلایی صفوی، به ویژه شاه عباس دوم است. 

معرفی درست از تاریخ خود و نشان دادن قهرمانان ایرانی، باعث جذب نوجوانان به ادبیات ایران است. ادبیاتی که اخلاق‌مدار است و فرهنگ‌ساز و تربیتی است. دلاوران عالی قاپو داستان جذاب و پرحادثه‌ای از جوانی ‌است که برای یافتن نامزد ربوده شده‌اش، از کاشان به اصفهان می‌رود و در این مسیر ماموریت ناخواسته‌ای به او محول می‌شود تا هیجان داستان را دوچندان کند.

معرفی دوره تاریخی مهم ایران، یعنی دوران صفوی که اوج شکوفایی هنر و معماری و فلسفه بوده است، بسیار مهم است که جوان و نوجوان ما با آن دوران آشنا کند و حال این معرفی اگر با داستانی پرمخاطره و هیجانی همراه شود جذابیتش را بیشتر می‌کند و این کار را بهزاد دانشگر به عنوان نویسنده و جواد یزدی با تصویرگری، بسیار عالی انجام داده‌اند.

در برشی از کتاب دلاوران عالی قاپو می‌خوانیم :

من دروغ گفتم که یکه بزن کاشانم... من مامور مخفی در بارم ... از تبریز می آیم. من و فرمانده ام سهراب از یک توطئه خبردار شدیم... او را توی همان تبریز کشتند... همانهایی که دارند برای شاه دام می گذارند.... سهراب یک نامه به من داده ببرم عالی قاپو... توی اصفهان کس دیگری غیر از فرمانده ام من را نمی شناسد.... قرار بود بشوم جزو گارد مخصوص مراقبت از کاخ عالی قاپو... جان مرشد کامل در خطر است.

سلیم دیگر به زحمت می توانست حرفی بزند. حتی نفس کشیدنش هم سخت شده بود. به زور از زیر لباسش یک لوله کاغذی که مهر و موم داشت بیرون کشید و گذاشت توی دستم.