کتاب «در فاصله دو بوسه» زندگینامه شهید مجید حدادعادل به قلم دکتر غلامعلی حدادعادل سیاستمدار و استاد فلسفه است. ایشان چهل سال پس از شهادت برادر تصمیم میگیرند نام و یاد این شهید بزرگوار را با جمع آوری خاطراتش و روایت آنها زنده نگه دارند. مجید نیز همچون هزاران جوان دیگری است که با وجود داشتن استعداد و تواناییهای فراوان اما جان خود را در راه حفظ وطن فدا نمودند و درخت نونهال انقلاب را با خون سرخ خود آبیاری نمودند تا پا بگیرد و از خطرات مصون بماند. غلامعلی که هفت سال از مجید بزرگتر بوده در بسیاری از لحظات 29 سال زندگی دنیایی او را از نزدیک شاهد بوده و به خوبی توانسته احوالات او را بازتاب دهد. نکته دیگر این است که در تمام این چهل سال سعی بر آن داشته تا هر نوع مکتوب، خاطره یا مطلبی که مرتبط با برادرش بوده را جمع آوری نماید و از همین رو حتی نسبت به سالهایی که در نزدیک یکدیگر نبودهاند نیز مطالب مهمی را گرد آورده است. شهید مجید حدادعادل یکی از دانشجویان نخبه و فعال ایرانی بوده که پس از دریافت مدرک مهندسی از دانشگاه صنعتی شریف در همان سالهای پیش از انقلاب به انگلستان مهاجرت کرد. او به همراه گروهی انقلابی تلاش داشت تا جشنهای 2500 ساله را برهم بزند که موفقیت آمیز نبود. با برگشت امام به ایران برای خدمت به انقلاب به میهن بازگشت و تا زمان شهادت که در همان سال ابتدایی جنگ رخ داد مسوولیتهایی مهمی همچون مدیریت رادیو را برعهده گرفت.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
همسر مجید از جلسات متعددی نقل میکند که مجید با سرداران محمد بروجردی و همت در خانه خود داشته و با آنها درباره امور مربوط به جنگ و جبهه بحث و گفت وگو میکرده است. دوستان و همکاران او تعریف کردهاند که مجید در سفرهای فراوانی که به نقاط مختلف دور و نزدیک استان داشت هنگام عبور از جاده وقتی که از کنار روستاها میگذشت و پسربچهها را میدید که سرگرم بازی و ورزش هستند ماشین خود را متوقف میکرد و پیاده میشد و به آنها میپیوست و با آنها فوتبال بازی میکرد. او یک کیسه پر از توپ پلاستیکی خریده بود که در این مواقع یکی از آن توپها را قبل از خداحافظی به جمع بچهها هدیه میداد و از آنها جدا میشد. همچنین گفتهاند که او در سفرهای خود حتی در عروسیهای عشایر نیز شرکت میکرده و با همدلی و شادمانی به آنها تبریک میگفته است.
نظرات