کتاب دوستت دارم داداشی به قلم هاجر زمانی و تصویرگری الهام بیات در قالب داستان فرزندان خانواده را آماده پذیرش فرزند جدید میکند. همچنین نحوه محبت به فرزند جدید و مراقبت از او را به دیگر فرزندان گوشزد میکند.
پوپک از کنار تخمهای کوچولو تکان نمیخورد. منتظر بود تا هر چه زودتر خواهر و برادرهای جدیدش رو ببینه. به زودی پوپک با شانی همبازی شد و طولی نکشید که حسابی با هم رفیق شدند. اما پوپک زیادی مراقب شانی بود. اون حتی نمیگذاشت پوپک از لانه بیاد بیرون و پرواز کردن رو یاد بگیره. اما بابا خیلی خوب پوپک رو متوجه اشتباهش میکنه.
این اثر مانند دیگر آثار مجموعه خانواده دوست داشتنی پوپک درسی اخلاقی و مهارتی خانوادگی به همراه دارد.
کودکان بالای شش سال و خانوادههایی که در انتظار فرزند جدید هستند مخاطب این داستان میباشند.
چند روز بعد بابا گفت: شانی قوی و بزرگ شده میخواهم به او پرواز کردن را یاد بدهم. پوپک محکم شانی را توی بغلش گرفت. نه نه من اجازه نمیدهم او هنوز کوچک است. اگر موقع پرواز اتفاقی برایش افتاد چی؟ اگرشانی توی لانه بماند برایش بهتر است. عصر وقتی پوپک از خواب بیدار شد شانی را نزدیکش ندید با عجله از لانه بیرون آمد. چند بار چشمهایش را باز و بسته کرد. چی میدید؟ شانی روی شاخه درختی نشسته بود و داشت بال میزد. بابا هم کمی آن طرفتر نشسته بود. پوپک تندی پر زد و رفت پیش آنها با یک بالش جلوی شانی را گرفت. میترسید شانی از درخت بیفتد پایین.
نظرات