چه بسیار شهدایی که در هنگام هشت سال دفاع مقدس از عزیزترین عزیزان خود گذشتند و جان خود را در راه دین خداوند فدا کردند و حتی تا سالیان سال از پیکر خاکی شان خبری نبود. مردان مردی که تمام لذت های این جهان را بر خود حرام کردند و آرامش این وطن و اعتلای پرچم الله تمام دغدغه زندگی شان شد. افرادی که اگر در ظاهر و زندگی دنیایی شان توجه می شد هیچ نکته چشم گیر یا قابل اعتنایی نبود اما در دل شیرمردانی بودند که منتخب راه حق قرار گرفتند و به بالاترین درجات الهی رسیدند.
شهید علی تورانلو جوان 27 ساله ای بود که در مرحله دوم عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکرش 13 سال مفقود بود. او در روستایی در حوالی ساوه به دنیا آمد و از همان کودکی کمک کار پدر خود در بحث زراعت و دامداری بود. او جزو گروه اولی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته بود و به خاطر اطمینان بسیار بالایی که به او بود جزو تیم حفاظت امام در جماران قرار گرفت. او همچنین جزو کادر تیپ محمدرسول الله بود که به سوریه اعزام شد و با فرمان امام بازگشت. او مدتی فرمانده شهر سردشت بود و در زمان عملیات خیبر نیز فرمانده گردان عمار بود. یادداشت های بسیار ارزشمندی از این شهید در مورد عملیات ها و احوال معنوی او باقی مانده است. فاطمه وفایی زاده در کتاب «حدیث بابا» به زندگی این شهید عزیز به شکل داستانی پرداخته است.
در ادامه برشی از این کتاب را می خوانید:
همسر عزیزم مگر فراموش کرده ای که توهم است رسول خدا هستی خداوند تو را جزای خیر بدهد پاداش دهنده ما اوست و ان شاء الله پاداش انتظارت را خواهی گرفت خدای من خانواده خود و این فرزند کوچکم را با یک دنیا امید و آرزو جا گذاشتم و به تو سپردم تو خود برای روزی دادن و نگه داریش شایسته تری.
نظرات