کتاب حاج قاسم ۲ به کوشش علیاکبر مزدآبادی و توسط انتشارات یا زهرا (س) منتشر شده است. این اثر، مجموعهای از خاطراتی است که همرزمان و نزدیکان شهید حاج قاسم سلیمانی با جان و دل از او روایت کردهاند. در این کتاب، ما با بخشهایی از روحیه شجاعانه، رهبری فرزانه، و ایمان عمیق حاج قاسم آشنا میشویم. دعاهای ناب و پرمعنای حاج قاسم که در لحظات تنهایی و نیایش او نوشته شدهاند، همچنان در دلهایمان طنینانداز میشوند. این کتاب به ما یادآوری میکند که زندگی حاج قاسم، تنها یک سری از اقدامات نظامی نبود، بلکه او با نگاه عمیق انسانی و دینی خود، در قلبهای مردم جایگاهی ویژه پیدا کرده است.
شهید حاج قاسم سلیمانی، مردی که با ایمان و فداکاری در سختترین میدانها حاضر میشد، نه فقط برای کشورش، بلکه برای تمام مسلمانان دنیا در برابر ظلم و فساد ایستاد. نگاه استراتژیک او در دفاع از مظلومان و مبارزه با تروریسم نه تنها در میدانهای جنگ، بلکه در دلهای مردم جهان ماندگار شده است. حاج قاسم چیزی فراتر از یک فرمانده بود؛ او مردی با قلبی بزرگ و عزم راسخ بود که هیچگاه از اصول و آرمانهایش عقبنشینی نکرد.
این کتاب برایتمام کسانی که به دنبال الگوهای انسانی، جهادی و اخلاقی هستند، پیشنهاد میشود. این کتاب به ویژه برای نوجوانان و جوانانی که در پی شناخت عمق شخصیت این فرمانده بزرگ هستند، مفید خواهد بود.
در عملیات بدر تخریب چی ها را گروه بندی کرده بودیم. قرار شد عده ای از آنها شب اول و بقیه شبهای بعد در عملیات شرکت کنند. همه ی بچه های تخریب مایل بودند عضو گروه شب اول باشند. یکی یکی و چند تا چند تا نزد مسئول واحد تخریب میرفتند و اصرار میکردند نام آنها را در گروه شب اول عملیات بنویسد. بعضی از این افراد هم نزد من آمدند. همه شوق حضور در عملیات را داشتند و ما نمیتوانستیم همه را ببریم تعدادی قانع شدند و چند تن که قانع نشدند، تبعیت کردند.
گمان کردیم موضوع تمام شده و گروه ها مشخص شده اند که جعفرزاده گریه کنان به سنگرم آمد. چنان حالی داشت و چنان اشک می ریخت که نتوانستم موافقت نکنم. آن همه شوق برای شرکت در جنگی که کشته شدن یا اسارت یا مجروح شدن نتیجه ظاهری آن بود از صدر اسلام تا آن روز نظیر نداشت. بچه ها در پس این ظاهر چیزی میدیدند که پیرمردهایی با هفتاد سال عبادت از درک آن عاجز بودند.
بالاخره با حضور وی در نبرد موافقت کردم ذوق زده بلند شد و در حالی که دست و صورتم را میبوسید گفت: در آن دنیا شفاعتت میکنم. اگر اجازه ی شفاعت به من بدهند، حتماً شفاعتت میکنم.
همین بچه های تخریب نامه ای به دستم دادند. خواندم. از برادر مرتضی شکایت داشتند نوشته بودند برادر مرتضی دوستان خودش را شب عملیات برای شناسایی و باز کردن معبر میفرستد و ما را که از دوستان نزدیک او نیستیم به گردانهای پشتیبانی میدهد.
نظرات