کتاب حاج ابوالفضل نوشته فاطمه دانشور جلیل، با قلمی صمیمی و دلنشین، پرده از زندگی پرفراز و نشیب شهید جوان، حاج ابوالفضل شاطری برمیدارد؛ داستانی که از دوران کودکی و ورود به عرصه کشتی، تا رویارویی با آوای انقلاب در کوچه پس کوچههای تهران روایت میشود. در این اثر، مادر شهید با تمام عشقی بیپایان، جوانی پر از شور و شوق و ایثار پسر خود را به گوش میرساند؛ تصویری از پسری که در سن نه سالگی قدم در دنیای کشتی نهاد و تنها همین عشق به ورزش، زمینهساز شکلگیری روحیهای مقاوم و جسور در برابر سختیها گردید. از دوران کودکی که پدرش، یک کارمند وظیفهشناس اداره پست، نمونهٔ رفتار نیروهای کارآمد را به او آموخت، گرفته تا روزهایی که صدای انقلاب از هر سو به گوش میرسید و او را بر آن میانداخت تا در کارهای میهنپرستانه شرکت کند؛ همه و همه به صورت داستانی جذاب و خواندنی در دل این کتاب جای گرفته است. روحیهٔ مقاومت در برابر ظلم و همراهی با نیروهای سپاه، که در زمان تشکیل سپاه به دستورات امام راه یافت، یادآور وقار و شکوه دوران جوانی این شهید است. در مسیر بیماری زمان، زندگی او همچون قصهای از شجاعتهای بیپایان و فداکاریهای سرشیر رشد میکرد؛ اما سرنوشت در لحظهای تلخ، با شهادت او پایان داد. چاپ این کتاب ارزشمند توسط انتشارات شهیدکاظمی، موجبات فراهم آمد تا نسل جوان بتوانند با خواندن داستان زندگی «حاج ابوالفضل»، از نمونهای بارز ایثار، عشق به میهن و اعتقاد راسخ به آرمانهای والای انقلاب الهام بگیرند.
کتاب حاج ابوالفضل روایت زندگی شهید حاج ابوالفضل شاطری است که از دوران کودکی تا شهادتش در دفاع مقدس را به تصویر میکشد. این اثر با نقل خاطرات مادر شهید، آموزههایی از ایثار، فداکاری و شجاعت را به مخاطب منتقل میکند.
ابوالفضل به آشپزخانه آمد. همین که سینی را برداشت گفتم حتماً توی مسابقه برنده شدید که این قدر کبکتون خروس میخونه ابو الفضل خندید و گفت نه مامان جان اتفاقاً برای باختمون داریم میخندیم ابوالفضل رفت و شنیدم که دوستش گفت ابوالفضل تو خیلی با مرامی اگه تو نبودی من اصلاً مسابقه نمیدادم همین که کنار تشک اومدی من روحیه گرفتم ابوالفضل خندید و گفت من که تا اومدم تشویقت کنم ضربه فنی شدی صدای خنده ی محمود بلندتر شد. بعد ابوالفضل گفت: مهم نیست که باختیم. معلوم بود که می بازیم ولی این مهم بود که نترسیم و بریم برای مسابقه تازه اول راهیم حرفهای ابوالفضل خیلی بیشتر از سنش بود. آن زمان یازده سال بیشتر نداشت.
نظرات