کتاب جلوه های دلنواز ماه جلد اول

کتاب جلوه های دلنواز ماه جلد اول

4.2

آموزه‌های دینی در قالب داستان‌های کوتاه به روش موضوعی

مترجم:
عطیه حسینی
رده سنی:
عمومی
قالب:
داستان کوتاه
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
رقعی
صفحات:
۴۹۴
وزن:
۵۴۸ گرم
شابک:
9786004766883

معرفی کتاب

کتاب جلوه‌های دلنواز ماه اثر سعید ابن‌حسینی، جلد اول از مجموعه‌ای است که به‌طور خاص مفاهیم دینی و اخلاقی را از طریق داستان‌های کوتاه و جذاب به مخاطب معرفی می‌کند. این اثر با رویکردی داستان‌محور، سعی دارد تا مفاهیم عمیق دینی را به شیوه‌ای ساده و قابل درک برای خوانندگان، به ویژه نوجوانان، به تصویر بکشد. در این جلد، موضوعات مختلفی مانند اتحاد و همبستگی، احترام به دیگران، احتکار، ارث و میراث، اسراف، ازدواج و استخاره و بسیاری مسائل دیگر مورد توجه قرار گرفته است.

این کتاب در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات ضریح آفتاب منتشر شده و دارای ۴۹۶ صفحه است. در آن، هر داستان حول محور یکی از موضوعات اخلاقی و دینی شکل گرفته و سعی دارد آموزه‌های اسلامی را به شیوه‌ای روان و جذاب برای مخاطب منتقل کند. این داستان‌ها با هدف تأثیرگذاری بر مخاطب و دعوت به تفکر و تأمل در مورد مسائل مختلف زندگی انسانی نوشته شده‌اند.

نویسنده در این مجموعه داستان‌ها، از قصه‌های ساده برای انتقال مفاهیم اخلاقی و دینی بهره برده و تلاش کرده است که خواننده را به درک عمیق‌تری از ارزش‌های اسلامی و اجتماعی برساند. به‌ویژه، موضوعاتی که در این جلد مورد بررسی قرار گرفته، شامل مسائل مهمی همچون اتحاد و همبستگی میان مسلمانان، احترام به دیگران، و اصول اخلاقی در زمینه‌هایی مانند ازدواج، اسراف و استفاده صحیح از منابع است.

 

 

کتاب جلوه‌های دلنواز ماه جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به دنبال کتابی هستید که آموزه‌های دینی را از طریق داستان‌های جذاب و قابل فهم بیاموزید، «جلوه‌های دلنواز ماه» انتخاب خوبی برای شما خواهد بود. با مطالعه این کتاب، می‌توانید از داستان‌های اخلاقی و دینی آن بهره‌مند شوید و به درک بهتری از مفاهیم دینی دست یابید.

 

در برشی از کتاب جلوه‌های دلنواز ماه جلد اول می‌خوانیم:

سلمان به زیارت برادرش ابودر داء رفت وضع لباس زن ابودرداء را پریشان و ژولیده یافت، لذا به او گفت چرا اینطوری؟ زن گفت برادرت به دنیا توجهی ندارد. سلمان نشست تا برادرش ابودرداء به منزل آمد و برایش غذا آورد. سلمان به او گفت: اول خودت بخور، گفت من روزه هستم سلمان گفت: تا تو غذا نخوری من هم نمی خورم

سلمان شب را در آنجا ماند چون شب شد ابودرداء برای عبادت برخاست سلمان جلوی او را گرفت و گفت پروردگارت در بر تو حقی دارد، بدنت بر تو حقی دارد، اهل و عیالت هم بر تو حقی دارند گاهی روزه بگیر و گاهی بخور، گاهی هم نماز بخوان و گاهی ،بخواب حق هر ذی حقی را بجا آور، نباید عبادت خدا تو را از توجه و رسیدگی به همسر و ادای حق او باز بدارد. صبح ابودرداء خدمت رسول خدا رسید و جریان سلمان را نقل کرد آن حضرت سخنان سلمان را تصدیق نمود.

 

نظرات

این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان