کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری نوشته آدام متز و ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، یک پژوهش جامع است که به بررسی ابعاد مختلف تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری میپردازد. این اثر که توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده، به تحلیل جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مسلمانان در این دوره میپردازد. متز در این کتاب، قرن چهارم هجری را دورهای میداند که در آن «رنسانس اسلام» آغاز شده است. در این دوران، از یکسو شاهد فروپاشی خلافت عباسی، یکی از بزرگترین امپراتوریهای قرون وسطی، هستیم و از سوی دیگر، شکلگیری حکومتهای ملی مقتدر در سراسر جهان اسلام را شاهدیم. متز در بررسیهای خود، پدیدهها را بهصورت ایستا و ثابت تصویر نکرده، بلکه آنها را در حال حرکت، تکامل و تحول نشان میدهد. این تغییرات شامل تکامل حکومتها، سازمانها، نهادها، آیینها، سبکها و اندیشهها هستند که با ارائه شواهد تاریخی بهدقت تحلیل شدهاند.
کتاب تصویری گسترده و پیچیده از جامعه تاریخی آن دوران ارائه میدهد که در آن تضادهای عمیق و متنوعی وجود دارد؛ تضادهایی بین کاخهای مجلل و خانههای فقرا، خوشگذرانی ثروتمندان و رنج محرومان، اندیشههای فلاسفه و جهل قدرتمندان. این تضادها نهتنها در سیاست، بلکه در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز مشاهده میشود. کتاب به زیباییهای ادبیات و هنر شاعران، یاوهگوییهای سیاستمداران، ظلم و فساد حاکمان، و تلاش و زحمت مردم عادی اشاره دارد. در این اثر، زندگی روزمره مردم عادی از جمله تاجران، کارگران، بردگان و قلندران به تصویر کشیده شده و تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که از شرق تا غرب جهان اسلام جریان داشتند، مورد بررسی قرار گرفتهاند.
این پژوهش به تحلیل دقیق و عمیق تحولات مختلف دنیای اسلام میپردازد و علاوه بر مسائل سیاسی و اجتماعی، تأثیرات فرهنگی و علمی این تغییرات را نیز با جزئیات شرح میدهد. کتاب بهویژه به ابعاد فکری و فلسفی در قرن چهارم هجری توجه ویژهای دارد که در آن زمان نقش اساسی در شکلگیری تمدن اسلامی ایفا کردند.
کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری به افرادی که به تاریخ اسلام، تحولات سیاسی و فرهنگی دوران قرون وسطی و تحلیلهای اجتماعی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. این اثر برای پژوهشگران و دانشجویان رشتههای تاریخ، مطالعات اسلامی و علوم اجتماعی منبعی ارزشمند است.
به سال ۲۹۵ که بیماری مکتفی خلیفه شدت یافته بود روزی به عادت معمول عباس بن حسن وزیر با یکی از چهار کاتب دیوان از خانه سواره بیرون آمدند، وزیر از این کاتب که همان ابن فرات بود که بعدها وزیر شد پرسید برای خلافت چه کسی ا در نظر داری؟ ابن فرات پاسخ داد باید کسی خلیفه شود که از این کاخ و باغ و ثروت بی اطلاع باشد و با خلق آشنا و کاردان و آزموده نباشد وزیر گفت احسنت حالا بگو که را برگزینیم؟ ابن فرات علی رغم وزیر که هوادار ابن معتز بود - پاسخ داد جعفر پسر معتضد، زیرا بچه است و موقعیت خود را نمی فهمد کجاست، همه شادمانی اش در آن است که به مکتب نرود وزیر نیز بد و متمایل شد و برای خلافت مقتدر عباسی کودک سیزده ساله شروع به اقدام نمود.
چون مقتدر صغیر بود انتخابش به خلافت شرعی نمینمود و یکی از قضات را که به حکم وجدان از بیعت او سر باز زد و گفت به کودک نمیتوان بیعت کرد سر بریدند. اما حدس مشورت کنندگان به خطا رفت چه مادر مقتدر که یک کنیز آزاد شده رومی بود با دوستانش سررشته کارها را با قدرت و تدبیر به دست گرفتند. این زن عزل و نصب میکرد و جلوی غارت بیت المال را میگرفت از جمله چیزهایی که اراده و اندیشه و دوربینی او را نشان میدهد دقت و توجه اوست به مواد درسی فرزندانش.
نظرات