خواجه نصیرالدین طوسی یکی از بزرگترین دانشمندان ایران در عصر شکوفایی اسلامی بود و دستاوردهای ارزشمند او در علم، ریاضیات، فلسفه، هنر و مذهب، همچنان مرجع بسیاری از مطالعات است. از این میان، آثاری نیز از او بهجا مانده که میتوانیم به واسطۀ آنها این شخصیت بزرگ را بهتر بشناسیم و از این نوشتهها درس زندگی بگیریم.
کتاب «تحریر اخلاق ناصری» بازنویسی، شرح و تفسیر کتابی به همین نام اثر خواجه نصیرالدین طوسی است که حالا با زبانی سادهتر و لحنی روانتر، به رشتۀ تحریر درآمده است. حکمت اسلامی موضوع اصلی این کتاب است و خواجه نصیر این مسئله را در دو عنصر اصلی میبیند؛ اول جنبۀ نظری و دوم جنبۀ عملی. بُعد نظری یعنی دانستن حقایق جهانی و انسانی به همان شکلی که در حقیقت خود هستند؛ و بُعد عملی یعنی تلاش برای به عمل رساندن آنها. تفاوت این کتاب با نسخۀ اصلی تنها در شیوۀ نگارشی آن است تا مخاطبان عادی بتوانند آن را مطالعه کرده و از مطالب آن بهرهمند شوند.
«سید رحیم حسینی» در این کتاب به تفصیل مسائل را شرح میدهد، پیشزمینههای لازم از علم و فلسفۀ اسلامی را مرور میکند و با آماده کردن مخاطب، مسائل اخلاقی کتاب تحریر اخلاق ناصری را به روشنی بسط میدهد. خواجه نصیر این کتاب را در یکی از سفرهای خود نوشته و این نویسنده برای شرح نوشتههای او، از مثالهای گویا و بهروز بهره میبرد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«مفهومی که عدالت بر آن دلالت مینماید، از مساوات و برابری سرچشمه میگیرد و تعقّل مساواتْ منوط به اعتبار و لحاظ وحدت است و چنان که وحدت به بالاترین و برترین درجه از مراتب و مدارج کمال و شرف اختصاص دارد و از ویژگیهای آن به شمار میآید و سریان آثار آن از مبدأ اوّل، که واحد حقیقی اوست در تمامی موجودات، مانند جریان انوار وجود از علّت نخستین است که موجود مطلق برای تمامی موجودات، اوست. هر موجودی نیز که به وحدت نزدیکتر باشد وجودی شریفتر از دیگر موجودات دارد و بدین سبب در میان نسبتها و رابطهها هیچ رابطهای شریفتر و ارزشمندتر از رابطۀ مساوات نیست، چنان که در علم موسیقی مقرّر شده است؛ و در میان فضایل هیچ فضیلتی کاملتر از فضیلت عدالت نیست، چنان که در صناعت اخلاق روشن میگردد.
زیرا که وسط حقیقی بین [افراط و تفریط] از آنِ عدالت است و تمامی وسطها در مقایسه با عدالت، نوعی افراط بوده و بازگشت تمامی آنها به این فضیلت است و چنان که اقتضای وحدت و اثر آن شرف و برتری موجود بلکه ثبات و قوام موجودات است، در مقابل، کثرتْ مقتضی پستی و فرومایگی، بلکه خواهان فساد و بطلان موجودات است. اعتدال در سایۀ چنین وحدتی شکل میگیرد که خصوصیّت قلّت و کثرت و نقصان و زیادت را از اصناف متباین و دور از یک دیگر میزداید و با آراسته شدن به وحدت، آنها را از حضیض نقصان و رذیلت فساد به اوج کمال و فضیلت ثبات و استواری میرساند و اگر اعتدال نبود، نظام دایرۀ وجود شکل نمیگرفت؛ زیرا پدید آمدن موالید ثلاثه (جماد نبات، حیوان) از عناصر اربعه [آب، هوا، آتش، خاک] مشروط بر این است که ترکیبات معتدلی در آفرینش طبیعت صورت پذیرد.»
نظرات