کتاب تار و پود

کتاب تار و پود

مترجم:
عطیه حسینی
قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
%۱۰
۱۲۱,۵۰۰
تومان
موجودی:
فقط 9 جلد
رده سنی:
عمومی
قالب:
داستان
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
رقعی
صفحات:
۱۷۵
وزن:
۱۷۰ گرم
شابک:
9786228119236

معرفی کتاب

کتاب تار و پود روایتی صمیمی و الهام‌بخش از زندگی زینب عاشری است، زنی از نسل دهه شصت که سال‌ها چشم‌انتظار مادر شدن می‌ماند. او در این مسیر، نه‌تنها با حسرت‌ها و امیدهای خود دست‌وپنجه نرم می‌کند، بلکه راهی تازه می‌یابد؛ راهی که او را به دنیای زنان و خانواده پیوند می‌دهد. زینب به جای غرق شدن در ناامیدی، دست به کار می‌شود، مشاور و تسهیل‌گر می‌شود، به دل چالش‌های زنان جامعه می‌رود و دستشان را می‌گیرد. این کتاب، داستانی واقعی از زنی است که تسلیم نشد و با صبر، تلاش و ایمان، زندگی‌اش را از نو ساخت.

این اثر به قلم مرضیه احمدی و فرزانه قائنی نوشته شده و بهزاد دانشگر دبیری آن را بر عهده داشته است. نویسندگان، روایتی گرم و صمیمی از فراز و نشیب‌های این زن به دست داده‌اند؛ زنی که میان انتظار، عشق، مسئولیت و آرزوها ایستاد و دست از رویاهایش نکشید. این کتاب فقط یک روایت ساده نیست، بلکه تصویری از رشد، امید و قدرت زنانگی است.

نشر حماسه یاران، که همواره در نشر آثاری درباره جهاد، ایثار و خانواده فعال بوده، این بار قصه‌ای از ایستادگی در زندگی را روایت کرده است. این کتاب، برای همه زنانی است که در مسیر زندگی‌شان با دغدغه‌های عاطفی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به دنبال نوری در میان تاریکی‌اند.

 

کتاب تار و پود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر دلتان می‌خواهد روایتی واقعی از امید و ایستادگی یک زن را بخوانید، این کتاب را از دست ندهید. اگر به مشاوره، روان‌شناسی و قصه‌های الهام‌بخش از زنان تأثیرگذار علاقه‌مندید، این کتاب همراه خوبی برای شما خواهد بود. همچنین برای فعالان حوزه زنان، خانواده و توسعه فردی، این روایت دریچه‌ای تازه به تجربه‌های واقعی خواهد گشود.

 

در برشی از کتاب تار و پود می‌خوانیم:

به لحظات پایانی چشم انتظاری نزدیک میشدیم؛ بعد از دعا و درمانهای بسیار حال چشم به راه را فقط کسی که چشم به راه بوده می فهمد؛ نه گفتنی است نه تعریف کردنی بارها از خودم پرسیدم یعنی لیاقت مادر شدن دارم؟ یعنی نذرم قبول میشود؟

روز چهاردهم بود. از قم به کرج برگشتیم سر راه به آزمایشگاه دوستم رفتیم برای رفتن به خانه علی رضا سه طبقه همراهی ام کرد تا پا روی پله نگذارم زمان کشدار شده بود ظهر شب نمی شد. دل شوره داشتم.

دلم میخواست دور خانه راه بروم ولی اجازه نداشتم. نه خوابم میبرد نه در بیداری سرحال بودم چشمم به ساعت بود و گوش به زنگ یک تماس دلم رخت شورخانه شده بود؛ به در و دیوارش چنگ میزدند.

حوالی غروب بود که دوستم تماس گرفت سراپا گوش شده بودم قلبم تندتند میزد با هیجان گفت: زینب جواب آزمایشت مثبته سکوت شدم جمله اش را تکرار کرد ناباورانه پرسیدم: راست میگی؟ صد درصده؟! نیاز به تکرار نیست؟! با صدای بلند خندید. شمرده و کش دار گفت: «میگم مثبته خیالت راحت صد درصد مادر شدی!

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان