کتاب بیچتر زیر باران اثر اصغر آبخضر، به روایت یکی از مهمترین عملیاتهای دفاع مقدس، یعنی عملیات بیتالمقدس میپردازد. این کتاب به طور خاص بر آزادسازی جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر تمرکز دارد و روایتی از دل واقعیتها و لحظات حساس جنگ ارائه میدهد. نویسنده با زبانی ساده و بدون پردهپوشی، تلاش کرده است تا چالشهای فراوانی که نیروها در این عملیات با آن روبرو بودند را بیان کند و در عین حال، پرچم امید و فداکاری که در دل این سختیها جوانه زد را به نمایش بگذارد.
آبخضر در این کتاب به جنبههای انسانی جنگ نیز توجه ویژهای دارد. او فراتر از روایتهای نظامی، به روابط میان رزمندگان، تلاشها برای حفظ روحیه و همبستگی در دل دشواریها، و همچنین نقش فرماندهان در هدایت عملیاتها اشاره میکند. اما این کتاب تنها به شجاعتهای میدان نبرد محدود نمیشود، بلکه تأثیر جنگ بر خانوادههای شهدا و چگونگی پشتیبانی از آنها را نیز در نظر گرفته است تا تصویری از یک جنگ بزرگ با تمامی ابعاد انسانی آن ارائه دهد.
در بیچتر زیر باران، جزئیات دقیق و واقعی از عملیات بیتالمقدس به چشم میخورد که میتواند ذهن خواننده را به عمق فداکاریها و ایثارهای رزمندگان منتقل کند. نویسنده با نگاهی انسانی و واقعگرایانه، علاوه بر توصیف موقعیتهای نظامی، به تأثیرات روانی و اجتماعی جنگ نیز پرداخته و از احساسات درونی رزمندگان و خانوادههایشان گفته است. این کتاب، یک گام فراتر از تاریخنگاری است؛ چرا که روح مقاومت، ایثار و تلاش برای حفظ میهن را در لابهلای کلمات خود جاری میسازد.
کتاب بیچتر زیر باران را انتشارات 27 بعثت منتشر کرده است.
این کتاب به همه علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس، به ویژه افرادی که به دنبال درک عمیقتر از ابعاد انسانی جنگ هستند، توصیه میشود. همچنین، کسانی که به دنبال آشنایی با داستانهای واقعی از زندگی رزمندگان و خانوادههای شهدا و تأثیرات جنگ بر جامعه هستند، از خواندن این اثر بهرهمند خواهند شد.
نهمین روز از اردیبهشت سال ۶۱ بود که خبر خوشی زمزمه وار و دهان به دهان به همه بچه ها رسید امشب شب حمله است امشب شب حمله است! خدایا! آن روز بچه ها چه حالی داشتند چقدر خوشحال بودند.
ساعت دو بعد از ظهر بود که مهمات را آوردند و بین همه بچه ها تقسیم کردند. همه گروهان های گردان مقداد بن اسود در یک جا جمع شده بودند و مسئولان هر گروهان داشتند با نیروهایشان صحبت میکردند بالاخره مرتضی مسعودی فرمانده گردان آمد و آخرین تذکرات را داد برادر عباس و رامینی، معاون گردان سفارشهای لازم را کرد همه خوشحال بودند پس از حرف های مهم فرمانده و معاون گردان فرصتی بود تا نیروها به کارهایشان برسند و خودشان را آماده کنند.
در ترابری نیروها مشکلات زیادی وجود داشت تیپ ۲۷ محمد رسول الله ﷺ یازده گردان داشت و هر گردان حداقل چهارصد نفر نیرو داشت. حمل و نقل نفرات بسیار مشکل بود و به صورتی انجام می شد که نتیجه اش خستگی شدید نیروها بود. تیپ تازه تأسیس بود و نفربر نداشت. برای جابه جایی نیروها از کامیونهای بنز کمپرسی که مخصوص حمل ماسه و آجر بود استفاده می شد. طی نقل و انتقال از اردوگاه به سمت نقطه رهایی، نیروهای گردان ما گاهی تا بیش از دو ساعت مجبور بودند داخل کمپرسی ها در حالت ایستاده باشند و در جاده های پر از دست انداز و در شب با چراغ خاموش حرکت کنند. به همین خاطر بچه ها شدیداً خسته میشدند و نمی توانستند به خوبی عمل کنند.
نظرات