کتاب بی خانمان

کتاب بی خانمان

مترجم:
عطیه حسینی
ناشر:
قیمت:
۳۰۵,۰۰۰
%۱۰
۲۷۴,۵۰۰
تومان
موجودی:
فقط 1 جلد
رده سنی:
عمومی
قالب:
رمان
نوع جلد:
گالینگور
قطع کتاب:
ربعی
صفحات:
۵۴۴
وزن:
۳۶۰ گرم
شابک:
9789643698645

معرفی کتاب

اگر در کودکی به رمان علاقه داشتید و به‌جز کتاب‌های کودکانه به سراغ داستان‌های کمی متفاوت هم می‌رفتید، پس حتماً باید با مجموعه «رمان‌های جاویدان جهان» آشنایی داشته باشید. این مجموعه کتاب از انتشارات افق، چندین کتاب مشهور دنیا که داستان‌هایی عموماً با محوریت شخصیت‌های کودکان دارند را به صورت گروهی در یکجا جمع‌آوری کرده است. یکی از این داستان‌ها کتاب «بی‌خانمان» است؛ داستان پسرک یتیمی که یک روز درکنار خیابان پیدا می‌شود و به فرزندی قبول می‌شود. این پسربچه «رمی» نام دارد و وقتی آقای «باربرین» که خود مردی فقیر است، او را از گوشۀ خیابان برمی‌دارد، به هوای لباس‌های خوبی که تن بچه است او را نگه می‌دارد تا شاید مژدگانی خوبی بگیرد. اما هیچ‌کس به دنبال او نمی‌آید و رمی تا هشت سالگی با آن‌ها زندگی می‌کند. مادرخواندۀ او زن مهربان و دلسوزی است، اما یک روز آقای باربرین از نگه داشتن رمی خسته می‌شود و چون نتوانسته حقش را از صاحبکارش بگیرد، تصمیم می‌گیرد بچه را در ازای پول به یک نوازندۀ دوره‌گرد بفروشد. رمی با ناراحتی از تنها خانواده‌ای که تابه‌حال برای خودش سراغ داشته جدا می‌شود و با آقای «ویتالیس» به شهرهای مختلف می‌رود. این سفر اما برخلاف انتظارات او، پُر از چیزهای عجیب و غریب است. شهر به شهر و فرهنگ به فرهنگ، رمی با مردم جدید و متنوعی آشنا می‌شود که هرکدام انگار در جهان متفاوتی زندگی می‌کنند. از سمت دیگر آقای ویتالیس نیز مرد مهربان و حمایتگری است و باعث می‌شود احساس زنده بودن در این کودک رویاپرداز دوباره زنده شود. «هکتور مالو» داستان این کودک بی‌خانمان را به زیبایی روایت می‌کند و قصه را با پایان شاد و غیرمنتظره‌ای که قهرمان داستان لیاقتش را دارد، به پایان می‌رساند.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانیم:

«وقتی توی برف راه می‌رفتیم ارباب گفت چشم امیدش به من است. البته چون بازیگران همیشگی را نداشتیم، نمی‌توانستیم برنامه را مثل قبل اجرا کنیم؛ اما من و کاپی باید هرچه در توان داشتیم رو می‌کردیم. باید هر طور شده چهل فرانک جمع می‌کردیم، چهل فرانک! شوخی نبود! واقعاً بعید به نظر می‌رسید! ویتالی همه‌چیز را آماده کرده بود. فقط باید شمع‌ها را روشن می‌کردیم. اما قبل از این‌که سالن پر شود دلمان نمی‌آمد چنین ولخرجی‌ای بکنیم. اگر آن‌ها را زود روشن می‌کردیم، تا آخر نمایش دوام نمی‌آوردند. وقتی داشتیم خودمان را آماده می‌کردیم، جارچی دهکده درحالی که طبل می‌زد، برای آخرین بار در خیابان‌ها گشت و شروع نمایش را اعلام کرد. بعد از آن‌که لباس مخصوص را به خودم و کاپی پوشاندم، رفتم بیرون پشت ستونی ایستادم تا آمدن مردم را تماشا کنم. حالا صدای طبل بلندتر شده بود. جارچی داشت به بازار نزدیک می‌شد و صدای همهمۀ جمعیت را می‌شنیدم. یک عالمه بچه هماهنگ با صدای طبل پا می‌کوبیدند و پیش می‌آمدند. جارچی بدون این‌که دست از طبل زدن بکشد، بین دو چراغ روشنی که جلو ورودی سالن گذاشته بودیم جا گرفت. کافی بود مردم بیایند داخل سالن و روی صندلی‌ها بنشینند تا نمایش شروع بشود.»

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان

اینا رو هم از دست نده

گلستان یازدهم گلستان یازدهم
۱۰ %
بهناز ضرابی زاده
۲۷۵,۰۰۰
۲۴۷,۵۰۰ تومان
مسافر کربلا مسافر کربلا
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۳۵,۰۰۰
۳۱,۵۰۰ تومان
خاک های نرم کوشک خاک های نرم کوشک
۱۰ %
۱۵۰,۰۰۰
۱۳۵,۰۰۰ تومان
در کمین گل سرخ در کمین گل سرخ
۱۰ %
محسن مؤمنی
۲۵۰,۰۰۰
۲۲۵,۰۰۰ تومان
حکایت زمستان حکایت زمستان
۱۰ %
سعید عاکف
۱۲۰,۰۰۰
۱۰۸,۰۰۰ تومان
پایی که جاماند پایی که جاماند
۱۰ %
سید ناصر حسینی پور
۶۴۵,۰۰۰
۵۸۰,۵۰۰ تومان