کتاب بر شانههای اقیانوس جلد سوم ترجمه و شرح خطبه صدوهشتادویک تا خطبه آخر از نهجالبلاغه است که استاد علی رهبر تالیف نموده و نشر جمکران منتشر ساخته است.
تربیت شدن پای درس بزرگ معلم تاریخ یعنی امیرالمونین علی (علیهالسلام) یقینا عاقبت بخیری هر دو دنیا را حاصل خواهد کرد. به خصوص که جوانان عصر ما بسیار نیاز به وصل شدن به سرچشمه معرفت دارند. سخنان گوهر بار مولای متقیان که برای ثبت و راهنمایی تمام تاریخ بیان شده است را گوهر شناسی همچون سید رضی، برای ما منظم ساخت و نهج البلاغه را به وجود انسانیت هدیه کرد. و حال باید کلام حضرت امیر را بر هر کوی و برزن به گوش همگان رساند.
یکی از این عاشقان مولا که عمر با برکت خویش را به شاگردی در محضر امیر مومنان و فرزندان راستینش زانوی ادب زده حجت الاسلام علی رهبر است عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان که سال هاست در حوزه و دانشگاه به تربیت جوانان مؤمن و انقلابی همت گماشته و آثار بسیاری تألیف کرده است. ایشان از پس بیش از چهل سال انس با قرآن کریم و برادر کوچکش نهج البلاغه، بر آن شده تا دست به کاری بزرگ بزند و با درخواست شاگردان و برخی استادان حوزه و دانشگاه دست به قلم گردد و پس از نگارش ده ها کتاب و مقاله شرحی زیبا جامع و در عین حال کوتاه از نهج البلاغه ارائه کند؛ اثری موجز و مفید برای ارتباط بیشتر نسل جوان با سخنان فوق بشری امیر بیان(علیهالسلام).
این اثر در پنج جلد در حال نگارش است و با توجه به دقتهای ظریف و موشکافانه حضرت استاد، به مرور به علاقمندان و جستجوگران حقیقت تقدیم میشود. این اثر بر چهار رکن سامان یافته است فهم درست معارف قرآنی بهره گیری از تفاسیر قرآنی معتبر شیعه استفاده از دیدگاه بزرگان آشنا با نهج البلاغه و تأملی چهل ساله در احادیث با این حال، قطعاً کاستی هایی هست که امید میرود با ارائه دیدگاههای فضلا و جوانان عزیز روزی بالندگی خود را بیابد.
تبیین و قابل فهم کردن کلام فوق بشری مولا علی(علیهالسلام) برای همگان از امتیازات ویژه این اثر است.
به همه عاشقان مسیر معرفت که خواهان دریافت درست عرفان از سرمنشا وجود آن هستند. و به ویژه به جوانان و نوجوانان عزیز.
برای روشن شدن برخی از نکات امام، چند نکته را روشن میکنیم:
یک اسلام عنایت خاصی به منطق و استدلال دارد و در پاسخ کسانی که می گویند: خداوند شریک دارد، می فرماید: اگر راست میگویید برهان و استدلال خود را بیاورید و اصل اولی در تعامل با مخالفان، همین است.
دو برخی از انسان ها به دلیل کارکردهای ناپسند «لعن» می شوند و لعن، تقاضای محرومیت از رحمت خداست. مثلاً خداوند درباره کسانی که رسول اکرم ﷺ را آزار می دادند، «لعن» را مطرح می کند.
سه. «سب» مصداقهایی دارد که بارزترینش دشنام دادن است: «سب، دشنام است و گسترده تر از فحش؛ زیرا فحش دشنام است با الفاظ رکیک مثل مادر، خواهر، زن ... نسبت زنا و.... در نهج البلاغه، افراد پست و نفوذ کرده به شدت مذمت شده اند که نمونه های آن را مشاهده کردید.
چهار. خدای عزیز می فرماید بتهایی را که در برابر خدا قرار داده اند و آن ها را می خوانند، سب نکنید که آنها نیز از سر دشمنی و بدون آگاهی خدا را ناسزا میگویند.
در روایت آمده است که بدعتگزاران را «سب» کنید و امام علی در این کلام می فرمایند: من خوش ندارم که شما «سباب» دشنامگر باشید. حال میتوان برداشت کرد که گاهی مقصود از «سب»، لعن کردن است که لازم است اهل بدعت را لعن کنیم و گاهی همین لعن در برهه هایی کارساز نیست و دشمن لجوج تر میشود و امام در این کلام یاران را از سب شامیان نهی کرده اند. گاهی سب به کاربردن غیر لعن است که مناسب نیست امام در تعبیراتشان اشاره کرده اند که برای آن بازی خورده های شامی که واقعیت را نمی فهمیدند بخواهید خدا هدایتشان کند، اما اهل بدعت که مورد سب (لعن) هستند بازی خورده نیستند.
نظرات