علیرضا یک جوان معمولی بود مانند تمام جوانهای دیگر. در مازندران زندگی کرده بود و پس از سالها، با دختری که از بچگی میشناخت و همبازیاش بود، ازدواج کرد. اما علیرضا بُریری با اکثر آن جوانانِ دیگر یک تفاوت داشت؛ او همیشه دوست داشت مانند «بُریر»، یار وفادار امام حسین (ع) و برترین قاری زمانهی خود، در راه حمایت از اسلام و اهل بیت به شهادت برسد.
این مرد دلیر خطهی شمال کشور و روایت شجاعت و جنگاوری او در زیر گلولهباران دشمن، ماجرایی است که در کتاب «بریر خانطومان» از زبان خانواده و همسر او روایت میشود. او یکی از سیزده شهیدی بود که در سال 1395 به همراه صدها نفر از نیروهای افغانستانی، سوری و عراقی، برای شرکت در نبرد آزادسازی منطقهی حسّاس خانطومان، به سوریه اعزام شده بود. این عملیّات که با آزادسازی حلب و بازپسگیری یکی از مهمترین نواحی استراتژیک سوریه همراه شد، جز با ایثار دلاورمردانی مانند علیرضا بریری میسّر نبود؛ مردی که هر روز دلتنگ دیدار همسر و فرزند چند ماههاش بود و با این حال، از جنگیدن در نبرد علیه درندگان داعشی و عناصر مزدور تروریستی دست برنداشت. این منطقه دسترسی به جاده کمربندی را برای نیروهای داعشی ممکن میکرد که از طریق آن، با دزدیدن نفت این کشور و فروش آن به دولت ترکیه، تسلحیات و مهمّات خود را تأمین میکردند.
«مسیب معصومیان» نویسندهای است که به انتخاب «گروه فرهنگی هنرمند شهید محمدعلی معصومیان» برای روایت این حماسه انتخاب شده و در دیدار با مادر، پدر و همسر شهید علیرضا بریری، از صفات و اخلاق و زندگی عاشورایی او مینویسد؛ ماجرایی که روایتگر آتش اشتیاق درونی برای رسیدن به معشوق است، و کربلایی که در خانطومان بهپا شد و بریر را به شهادت در راه امام و پیشوای خود رسانید.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«وصیّتنامۀ شهید علیرضا بُریری
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و آخرین حجت خدا بقیة الله فی الارضه
و نایب برحقّش مقام معظم رهبری
سلام عرض میکنم خدمت پدر و مادر و همسرم. توصیه این حقیر به دوستان، خانواده و همسرم و فرزندم این است که قرآن بخوانید و نماز را در اوّل وقت آن ادا کنید، امید است که خداوند شما را جزو نمازگزاران قرار دهد.
از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید، همواره در همهی لحظات و در همهی کارهایتان او را به یاد داشته باشید و بدانید که خداوند از رگ گردن هم به شما نزدیکتر است و در همهجا ناظر اعمال شماست.
فقط از خدا بترسید نه از خلق خدا به خاطر جایگاه شغلی و مادیات دنیا، یاور مظلومان باشید و به کسی ظلم نکنید.
توصیه من به خواهران دینی و مادرم و همسرم این است که حضرت زهرا (س) را الگوی خود قرار دهند و حجاب خود را حفظ نمایند و در حفظ حجاب برتر، یعنی چادر کوشا باشند و در ترویج آن کوتاهی نکنید.
این حقیر از شما میخواهم که در بدترین شرایط جامعه و روزگار، همچون گذشتگان در روزها و زمانهای گذشته بر اعتقادات خود استوار بمانید و بر بصیرت خود بیفزایید و اسیر ترفندها و حیلههای دشمن نشوید و نسبت به خودتان مراقبت داشته باشید.
از شما میخواهم که طبق دستورات خدا که در قرآن کریم آمده عمل کنید و آن را سرلوحه زندگیتان قرار دهید.
همواره شهدا را به یاد داشته باشید و رهرو راه آنها باشید و همچون شهدا تابع محض ولایت فقیه باشید. مبادا از راه آن بزرگوار خارج شوید و او را تنها بگذارید و بدانید که او در زمان غیبت امام زمان (س) ناخدای کشتی صراط مستقیم است و فراموش نکنید که امنیت این کشور را مدیون خون شهدا هستیم.
از پدر و مادر و همسرم میخواهم که فرزندم را مطابق آموزههای دینی تربیت کنند و میخواهم که حضرت زینب کبری (س) را الگوی خود قرار دهند و در مصیبتها صبر پیشه کنند و از آزمایش الهی سربلند خارج شوید که خداوند صابران را دوست دارد.
افتخار این بنده است که منتصب به دو شهیدم. امیدوارم که شفاعت آنها شامل حال این حقیر شود.
این حقیر از پدر و مادر و همسرم درخواستی دارم و از آنها میخواهم که آن را به اجابت برسانند و آن این است که بعد از مرگم اعضا و جوارح مرا اهدا کنند تا با احیای زندگی در دیگران، باری از گناهانم کم شود تا خداوند از من راضی شود.
امید است که خداوند شما را در این راه یاری کند و از گناهان ما درگذرد و ما را بیامرزد.
در پایان از همهی دوستان، خویشان، پدر و مادر و همسرم عاجزانه طلب حلالیّت دارم. امیدوارم که این حقیر را ببخشید.
و من الله التوفیق
اللّهم عجّل لولیّک الفرج
بنده ناچیز خداوند
این حقیر علیرضا بریری
مورخ ۸ اسفند ۱۳۹۳؛ معادل هشتم جمادی الاول ۱۴۳۶ هجری قمری»
نظرات