شش اثر بهیادماندنی از نشر روایت فتح، در مجموعهای به نام اینکشوکران جای گرفتهاند تا زندگی شهیدان زنده را برایمان تداعی کنند.
مردانی که پس از سالها جنگ، نبردی تازه با زخمهای بی التیام را آغاز کردند؛ نبرد با مردن، نبرد با رخوت و نبرد با قلبهای شکسته خودشان را.
راوی هرکتاب مجموعه، همسرانی هستند که ماجرا را از روزهای شیرین آشنایی با مردان آسمانیشان آغاز میکنند و سپس، تلخی مسیر را با ایمان تاب میآورند و با صبر پایان میدهند.
جلد دوم این مجموعه، متعلق به جانباز شهید، مصطفی طالبی است؛ ماجرای ایستاده ماندن عاشقانه او را به قلم مرجان فولادوند چنین می خوانیم:
((کنار مصطفی نشسته بودم. دراز کشیده بود روی برانکار و چشم هایش را بسته بود، خواب نبود. از پنجره بیرون را نگاه می کردم. دیدنش دل آدم را ریش می کرد. گفت: چه خبر؟
دلم می خواست حرف بزنم، دهنم را باز کردم که از مریضی میثم بگویم که هنوز ادامه داشت، از شهر خلوت، از شب های بمباران کنار میثم توی زیرزمین سرد. نگاهش کردم. صورتش هنوز هم کبود بود. گفتم: هیچ، امن و امان. خبر خیر، تو چه خبر؟ نگاهم کرد: سلامتی))
نظرات