کتاب ایلیا (جلد هفدهم) یک نبرد تازه میان ایلیا و دشمنان خبیثی است که چشم دیدن او را ندارند. پس از نجات یافتن ایلیا از انفجار آزمایشگاه اصلان حالا اتفاق تازه ای در شهر رخ داده است. گروهی از ربات ها به شهر حمله کرده اند و یک ساختمان بزرگ را به آتش کشیده اند. ایلیا باید چند آتش نشان گیر افتاده در ساختمان را نجات دهد و مبارزه بزرگی در مقابل ارتشی از ربات های بزرگ و مجهز انجام دهد. ربات هایی که توسط یکی از بزرگترین دشمنان ایلیا هدایت می شوند. آیا ربات ها قادر خواهند بود ایلیا را شکست دهند؟
در ادامه برشی از این کتاب را می خوانید:
از یک طرف آتش راه پیش را بسته و از طرف دیگر رباتهای غول پیکر و مسلح راه فرار ایلیا از این مخمصه را سد کردهاند. دشمن همیشه همان جایی که انتظار نداری کمین کرده به تو نزدیک میشود و تو را از پا در میآورد. این بار قهرمان شهر با دشمنی روبرو خواهد شد که او را میشناسد و میداند چطور ایلیا را از پا در بیاورد. اما این همه ماجرا نیست زخم کهنهای سر باز کرده است...
نظرات