کتاب انسان تکساحتی نوشته هربرت مارکوزه، اثری مهم در نقد جوامع مدرن و یکی از آثار کلیدی در مکتب فرانکفورت است. این کتاب که در سال ۱۹۶۴ منتشر شده، با ترجمه محسن مویدی توسط انتشارات امیرکبیر در دسترس خوانندگان فارسیزبان قرار گرفته است.
مارکوز در این اثر، انسان مدرن را قربانی سلطه تکنولوژی و نظام سرمایهداری میداند. او معتقد است که در دنیای معاصر، فردیت و آزادی واقعی به تدریج از بین رفته و انسانها بدون آنکه متوجه باشند، به ابزاری در دست نظامهای سلطهگر تبدیل شدهاند. دگرگونی مفاهیم حقیقی انسان و طبیعت به یک واقعیت تکنولوژیک، از نظر او مهمترین بحران زمانه است. مارکوزه با تحلیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جوامع صنعتی، نشان میدهد که چگونه نظام سرمایهداری توانسته است قدرت انتقادی و اندیشه آزاد را سرکوب کند و انسان را به موجودی تکساحتی بدل سازد که تنها در چارچوبهای از پیش تعیینشده میاندیشد.
بخشهای پایانی کتاب انسان تک ساحتی به بررسی نظریه انتقادی اختصاص دارد، نظریهای که ریشه در دیالکتیک هگل و مارکس دارد و در اوایل قرن بیستم، به همت ماکس هورکهایمر، تئودور آدرنو و خود مارکوزه در مکتب فرانکفورت شکل گرفت. مارکوزه در این چارچوب، به تحلیل نقش ایدئولوژی در شکلدهی به تفکر انسان معاصر میپردازد و راههایی برای مقابله با این سلطه فکری ارائه میدهد.
این کتاب را به دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، جامعهشناسی و علوم سیاسی، همچنین برای تمام کسانی که دغدغه آزادی، تفکر انتقادی و نقد سرمایهداری را دارند، توصیه میکنیم.
می توان گفت در جامعه ای که کلیه نیروهای موجود به صورت اردوی پیشرفته مدنیت صنعتی یکجا به کار گرفته شده، یک نوع همکاری در تولید بین دو گروه کوشنده پدید آمده؛ کوشندگان بهزیستی و کوشندگان جنگ. در مقام مقایسه با جامعه ای که در فصل پیشین یادآور شدیم، اینجا با «جامعه نوینی روبه رو هستیم که عناصر بی نظمی و اغتشاش در آن یا به کلی نابود شده و با عملاً از تأثیر افتاده و کلیه عوامل تهدید کننده مهار گردیده اند. خصوصیت مهم این گونه جوامع را کاملاً میتوان شناخت. تراکم سودهای حاصل از سرمایه های بزرگ در اقتصاد ملی و نقش برانگیزنده دولت در به وجود آوردن این تراکم خواه از طریق حمایت سرمایه ها و خواه به صورت دخالت مستقیم.
این سیستم اقتصادی بر بنیان اتحادیه های نظامی قراردادهای پولی، همکاری های فنی و طرح ریزیهای توسعه شکل گرفته و بین عناصر سازنده و تشکیل دهنده آن بر روی هم یک نوع پیوستگی پدید آورده است. در این نظام اقتصادی ارتش به سرمایه داران بزرگ شباهت یافته و سندیکاهای کارگری با گردانندگان کارخانه ها نزدیک شده اند. از همه جالب تر، یگانگی و شباهت کامل طبقات مختلف در گذراندن اوقات فراغت و هدف ها و آرزوهای آینده است. علاوه بر این یک نوع هماهنگی قبلی بین پژوهشهای علمی و مقاصد ملی وجود دارد کانون خانواده را عقاید و رسوم رایج از هم پاشیده و درهای اتاق خواب بر روی تبلیغات وسایل ارتباط جمعی پیوسته گشوده است. در قلمرو سیاست این گرایش به صورت وحدت نظر و اهداف مشترک تجلی کرده سیستم دو حزبی و سازش دو گروه مهم سیاسی در مسائل مملکتی و مخصوصاً سیاست خارجی دستاویزی برای توجیه زیادت طلبی و هم چشمی، تسکین مطامع و مقاصد شخصی و خصوصی در شکل مبارزه با تهدید کمونیسم جهانی گردیده است.
نظرات