کتاب اسرار مرگ استالین اثر عبدالرحمان آوتورخانوف، تاریخنگار مشهور روسی، به بررسی مرگ یکی از شخصیتهای پیچیده تاریخ قرن بیستم، جوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی میپردازد. آوتورخانوف پس از پانزده سال تحقیق و مطالعه اسناد مختلف، به شواهدی دست مییابد که نشان میدهد مرگ استالین نه به علت سکته مغزی که بر اثر توطئهای حسابشده از سوی لاورنتی بریا، رئیس پلیس مخفی شوروی، بوده است.
نویسنده در این اثر با استناد به اسناد و مدارک دقیق، فرضیه قتل استالین را بررسی میکند. او از تناقضات و شکافهای موجود در روایت رسمی حکومت شوروی پرده برمیدارد و به رفتار مشکوک مقامات ارشد شوروی، از جمله تأخیر در اطلاعرسانی درباره بیماری استالین و نبود پزشکان متخصص در زمان وقوع بحران، اشاره میکند. همچنین، آوتورخانوف انگیزههای بریا برای قتل استالین را تحلیل میکند و نشان میدهد که او با در نظر گرفتن قدرت فزاینده خود در دستگاه امنیتی شوروی، تصمیم میگیرد تا برای حفظ قدرت و جلوگیری از پاکسازیهای استالین، اقدام به این قتل کند.
کتاب اسرار مرگ استالین علاوه بر تحلیل مرگ استالین، به بررسی تغییرات سیاسی و اجتماعی که پس از آن در شوروی به وقوع پیوست میپردازد. اسرار مرگ استالین با نگاهی انتقادی و مبتنی بر اسناد تاریخی، خوانندگان را به تفکر درباره ماهیت قدرت و توطئه در نظامهای دیکتاتوری و توتالیتر دعوت میکند. این اثر توسط عنایتالله رضا به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.
این کتاب اثر عبدالرحمان آوتورخانوف به بررسی شواهد و مدارک جدید درباره قتل استالین توسط لاورنتی بریا میپردازد. این اثر برای علاقهمندان به تاریخ شوروی و تحلیلهای سیاسی مناسب است.
بریا و مالنکوف یک رشته دام کاذب در برابر استالین قرار دادند. آنان از سال ۱۹۴۸ سخت دست به کار شدند، تا نخست، ژدانف، این دشمن بزرگ مالنکوف و پدید آورنده «مافیای لنینگراد» را به دام اصلی درافکنند.
راه ترقی ژدانف در گذشته هموار نبود ژدانف به هنگام طرح قتل کیروف از سوی استالین و سپس تصفیه و نابودی طرفداران کیروف در لنینگراد در دبیرخانه کمیته مرکزی دست راست استالین محسوب می شد. ولی به هنگام جنگ او و مارشال ،و اراشیلوف که سرپرستی و فرماندهی جبهه شمال را در لنینگراد بر عهده داشتند عدم لیاقت و ناشایستگی خود را به استالین نشان دادند و سبب شدند که آلمانها شهر لنینگراد را به محاصره خود درآورند. استالین با خشونت بسیار و اراشیلوف را از کار برکنار و مارشال ژوکوف را جانشین او کرد ولی معلوم نشد چرا ژدانف را باقی نگاه داشت. استالین ژدانف را از لنینگراد فرا خواند و پس از خود که «دبیر کل» بود ژدانف را در سال ۱۹۴۵ به دبیری کمیته مرکزی برگزید و به وی امکان داد تا با تدارک تصفیه بزرگ موجبات برائت خویش را فراهم آورد. ژدانف که مردی نوکر صفت و مزدور بود انجام این کار را بر عهده گرفت. ولی بریا و
مالنکوف، علیه ژدانف دست به کار شدند و در استالین القای شبهه کردند. استالین چنین می پنداشت که ژدانف تحت تأثیر همسر جاه طلب خویش بازی دو پهلویی را آغاز کرده است.
نظرات