کتاب از زندان قصر تا کوچه آمریکاییها نوشته الهام یوسفی، روایتی خواندنی از زندگی شهید علیرضا یوسفنژاد است که توسط انتشارات بوی شهر بهشت منتشر شده است. این کتاب سرگذشت مردی را روایت میکند که در روزهای پرالتهاب پیش از انقلاب، با شجاعت و استواری در مسیر مبارزه گام برداشت و تا پای جان بر سر آرمانهایش ایستاد.
علیرضا یوسفنژاد از همان دوران جوانی، روحیهای انقلابی و دغدغهای جدی نسبت به مسائل دینی و اجتماعی داشت. او نسبت به حجاب و عفاف حساس بود، به ورزش علاقه داشت، روحیهای مهربان و شوخطبع داشت، اما در عین حال، در برابر ظلم، شخصیتی محکم و مقاوم از خود نشان میداد. این ویژگیها باعث شد که در جریان مبارزات انقلابی، به چهرهای تأثیرگذار تبدیل شود. رژیم پهلوی او را بارها تحت تعقیب قرار داد و سرانجام به زندان قصر انداخت، اما زندان هم نتوانست عزم او را بشکند. او در مسیر مقاومت خود، شکنجههای سخت را تحمل کرد و در نهایت در کوچه آمریکاییها، در یکی از مهمترین نقاط تهران، به شهادت رسید.
عنوان کتاب، اشارهای به دو مرحله مهم از زندگی این شهید دارد: «زندان قصر»، که روزهای سخت حبس و شکنجه را در آن تجربه کرد، و «کوچه آمریکاییها»، که آخرین لحظات عمرش را در آنجا سپری کرد و با خون خود، راهی برای آیندگان گشود.
این کتاب با قلمی روان و جذاب، نهتنها زندگی یک شهید را روایت میکند، بلکه نمایی از فضای سیاسی و اجتماعی ایران در روزهای پیش از انقلاب اسلامی را به تصویر میکشد. مطالعه این اثر، حس و حال آن دوران را زنده میکند و خواننده را در متن حوادث قرار میدهد.
اگر به روایتهای مستند از مبارزات انقلاب، زندگینامه شهدای تأثیرگذار، و تحلیل فضای سیاسی و اجتماعی پیش از انقلاب علاقهمندید، این کتاب برای شما خواندنی خواهد بود. همچنین جوانانی که به دنبال الگوهای واقعی از ایستادگی، غیرت و ایمان هستند، میتوانند در این کتاب تصویری ملموس از یک قهرمان واقعی بیابند.
زخمش بدتر شده بود؛ هم زخم سرش و هم زخم دلش، اما زخم سرش کمتر اذیتش میکرد هیچ وقت نشده بود برای زخم سرش شکوه و ناله بکند اما دلش خون بود. چند بار تا تهران برای عملش رفته بود ولی افاقه نمی کرد. هر روز آن زخم عمیق تر میشد و دردناک تر خانه را تازه عوض کرده بودند و از کوچه آمریکایی ها آمده بودند به دریادل
خانه دریادل برایشان خیلی خوب بود؛ یک خانه نسبتاً بزرگ که وقتی از در آن وارد میشدی، راهرو بلندی میدیدی و طرف راستش دو تا در بود.
دو تا در که به دو اتاق جدا راه داشت؛ یکی از اتاقهای آن راهرو به سمت حیاط پنجره داشت و اتاق دیگر هم به سمت خیابان ته راهرو هم یک در دیگر بود که به سمت حیاط باز میشد خانه زیرزمین هم داشت؛ دو تا پله از توی حیاط می رفت داخل زیرزمین آنجا را کرده بودند آشپزخانه.
نظرات