کتاب ارزش میراث صوفیه نوشته دکتر عبدالحسین زرینکوب، پژوهشی جامع درباره تصوف و نقش آن در تاریخ و اندیشه اسلامی است. این اثر که توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده، به بررسی سیر تحول تصوف، مفاهیم اساسی آن و تأثیر صوفیان بر فرهنگ و تمدن اسلامی میپردازد.
زرینکوب در این کتاب، با نگاهی دقیق و تحلیلی، ابعاد عرفانی، اجتماعی و فلسفی تصوف را بررسی کرده و نشان داده است که چگونه این جریان فکری در طول تاریخ شکل گرفته و تکامل یافته است. او ضمن معرفی مفاهیمی همچون زهد، محبت، خانقاه، شیخ و ریاضت، به بررسی تأثیر این آموزهها بر جامعه اسلامی پرداخته و سعی کرده است حقیقت و جایگاه واقعی تصوف را در اندیشه اسلامی روشن کند.
دکتر زرینکوب در این اثر علاوه بر پرداختن به تاریخ تصوف، دیدگاهی انتقادی نیز ارائه داده و تلاش کرده است با استناد به منابع معتبر، تأثیر مثبت و منفی این جریان را بر فرهنگ اسلامی تحلیل کند. او با زبانی علمی و مستند، خواننده را با فراز و نشیبهای تصوف در طول قرنها آشنا میکند و جایگاه واقعی آن را در بستر اندیشه اسلامی نشان میدهد.
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران حوزههای تاریخ، فلسفه، عرفان و ادبیات فارسی منبعی ارزشمند است. همچنین علاقهمندان به مباحث عرفانی و تصوف میتوانند با مطالعه این اثر، شناختی عمیقتر از این سنت فکری و فرهنگی به دست آورند.
میراث شگرف صوفیه البته منحصر به عرفان و ادب آن طایفه نیست. آراء صوفیه در فرهنگ و آداب و امثال و تربیت مسلمانان جهان نیز تأثیر عظیم داشته است و از جمله رواج فکر قناعت و رضا و اندیشه توکل و تسلیم که بسیاری از شرقیان را به خاکساری و درویش نهادی رهنمون شده است تا حد زیادی از مرده ریگ صوفیه به شمار است. با این همه سرمایه این میراث در حقیقت عرفان و ادب قوم است که بررسی ارزش آن برای دریافت پایه واقعی فرهنگ اسلامی ضرورت تمام دارد.
صوفیه جماعتی بودهاند از مسلمین که اساس کار آنها در عمل مبتنی بر مجاهدت مستقل فردی بوده است و در علم بر معرفت مستقیم قلبی درست است که بعضی از آنها با وجود اعتقاد به ارتباط بلا واسطه با حق و در عین اتکا بر کشف و شهود شخصی متابعت از شریعت را نیز به منزله مقدمه و شرط راه لازم میشمرده اند و در جاهایی که کارهاشان با ظاهر شریعت موافق نمیبوده است یا ظاهر شریعت را تأویل میکردهاند و یا طرز کار خود را به نوعی توجیه مینمودهاند لیکن به سبب استقلالی که در عمل و طریقت خویش داشتهاند هم متشرعه که اهل سنت و جماعت بودهاند خود را از آنها کنار میکشیده اند هم علما که اهل معرفت عقلی و استدلالی بودهاند آنها را گمراه میشناخته اند.
نظرات