کتاب آنِ سوگ، یازده روایت در مواجهه با سوگ است که از تجربه افراد مختلف میگوید. دبیر مجموعه مکرمه شوشتری است و نشر مهرستان منتشر ساخته است.
تجربهی هر یک از احساسات انسان را وارد مرحله جدید میکند. شادی، غرور، عشق یا حس کمال. اما غم از دست دادن عضوی از خانواده یا دوست یا هر شخصی در زندگیمان، تجربهای متفاوت را رقم میزند. سوگ و غم فقدان عزیزی از خانواده، پروندهای باز در ذهن است که تا ابد همراه توخواهد ماند. شاید با گذر زمان کم رنگ شود ولی هیچگاه پاک نمیشود. ضربه از دست دادن کسی که دلبستگیهایی را با او تجربه کردی، ذهن آدمی را وارد مرحله جدید از تاب آوری میکند. البته در این راه عدهای توان تاباوری ندارند و شکست میخوردند. و امان از تیر خاطرات که پس از اولین روز به خاک سپاری عزیزمان، به سمت قلبمان شلیک میشود.
کتاب آن سوگ، تجربههای متفاوت افراد متختلف از برخورد و مواجهشان با غم فراق را بیان میدارد. شاید این داستانهای متفاوت ما را به همزاد پنداری بکشاند و خود را در قامت آن صبوری که چارهای جز صبر ندراد ببینیم.
خواندن از دردی مشترک بین انسانهای که همه ما در طول عمرمان حتما تجربه خواهیم کرد، تامل برانگیز است.
به علاقهمندان مطالعه درباره تجربیات انسانی.
عصبی بودم از تمام آنهایی که میخواستند سریع پسرم را فراموش کنم متنفر بودم از آنهایی که به خودشان اجازه دادند دست به وسایل پسرم بزنند و برایم تصمیم بگیرند بیزار بودم. چطور باید عجله کنی و کسی را که دوستش داری توی چشم برهم زدنی فراموش کنی؟ چرا پروسه جدا شدن مادری از پسرش برای بقیه محترم نبود؟ چرا با من مثل جذامی های دور مانده از شهر برخورد میکردند؟ چرا کسی نظرم را نمی خواست؟ مگر کسی از سیبهای کال انتظار زودتر رسیدن دارد؟ چرا به خودشان اجازه دادند دلخوشیهای کوچکم را از من بگیرند؟ باید بین وسایل پسرم بی هدف پرسه میزدم و خودم را تسکین می دادم. تنها خوشبختی ساختگی که داشتم نگاه کردن به دوسه تا عکسی بود که برایم باقی مانده بود.
نظرات